انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایرانسیاست علم و فناوری2008084011420181222Editorialمهمان سردبیر: چرا صنایع فرهنگی و خلاق رمق ندارند؟1113016FAسیاوشملکی فردانش آموخته دکترای آینده پژوهی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشورJournal Article19700101ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد
ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد
ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد نداردصنایع فرهنگی و خلاق (از نشر و سینما تا بازیهای رایانهای، تفریح و سرگرمی) در ایران با وضعیت بغرنجی روبرو هستند. از یک سو، انقلاب اسلامی ماهیتی «فرهنگی» دارد و چشمانداز بیستساله نیز بر الهامبخشی کشور در جهان اسلام تأکید دارد و ایران هم از ظرفیتهای چشمگیری در این زمینه برخوردار است که از آن جمله میتوان به کثرت دانشآموختگان رشتههای هنر و علوم انسانی و گنجینه غنی تاریخ و فرهنگ کشور اشاره کرد. از دیگر سو، صنایع فرهنگی ایران عموماً فرسنگها با وضعیت مطلوب فاصله دارند. درست در شرایطی که هر یک از کشورهای منطقه، دست کم در یک یا دو شاخه از صنایع فرهنگی پیشتاز هستند به راستی چرا صنایع فرهنگی ایران نمیتوانند محصولاتی کیفی و رقابتی تولید کنند؟ سهیل عنایتاله آیندهپژوه معتقد است دلایل شکلگیری پدیدهها را باید فراتر از عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا فناورانه و در گفتمانها و جهانبینیهای حاکم بر آنها جستجو کرد. با این نگاه، سؤال کلیدی این است که غلبه کدام گفتمانها، جهانبینیها یا رویکردها بر زیستبوم نوآوری صنایع فرهنگی موجب شده که این صنایع نتوانند آن طور که باید و شاید انتظارها را برآورده کنند؟ رویکرد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی یا امنیتی؟ گرچه به واسطه تنوع ذینفعان عملاً نمیتوان یک رویکرد را به عنوان تنها رویکرد حاکم بر صنایع فرهنگی مطرح نمود اما با توجه به شواهد مختلف، به نظر میرسد در سالهای اخیر دیدگاه «امنیتی» بیش از سایر دیدگاهها بر صنایع فرهنگی و خلاق کشور حاکم بوده و سیاستها، راهبردها و اقدامات اساسی این حوزه را متأثر کرده است. در رویکرد امنیتی به صنایع فرهنگی، آنچه اهمیت دارد کارکردهای امنیتی محصولات و خدمات فرهنگی و خلاق است نه کارکردهای اقتصادی یا اجتماعی آنها. در این گفتمان، از فعالان فرهنگی انتظار میرود در میادین نبرد که حالا رنگ و بوی فرهنگی به خود گرفتهاند جوانمردانه از اصول و ارزشهای ایرانی-اسلامی دفاع کنند. تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی و واژگان و اصطلاحاتی از این دست، بارها از سوی سیاستگذاران تکرار شده تا در ذهن فعالان فرهنگی حک شود که آنها سربازان و سرداران این عرصه هستند نه کاسبان و تاجران عرصه فرهنگ. در دیدگاه عنایتاله، آیندهها زائیده گفتمانها و جهانبینیها هستند و تغییر گفتمان مسلط و غلبه هر رویکرد یا گفتمان بدیل، میتواند به آیندهای متفاوت از وضع موجود منجر شود. به زبان آیندهپژوهان، غلبه گفتمان «اقتصادی» بر صنایع فرهنگی، منجر به یک سناریو و غلبه گفتمان اجتماعی، منجر به سناریویی دیگر برای آینده صنایع فرهنگی خواهد شد. در صورت غلبه گفتمان اقتصادی بر صنایع فرهنگی، طبعاً کارکردهای اقتصادی آنها همچون خلق ثروت و ایجاد اشتغال اهمیت پیدا میکند و در صورتی که گفتمان اجتماعی غالب شود کارکردهای اجتماعی صنایع فرهنگی نظیر افزایش دسترسی مردم به هنر و فرهنگ و همچنین تقویت سرمایههای اجتماعی اولویت مییابد. با این وصف، باید پرسید که اتخاذ کدام رویکرد نسبت به صنایع فرهنگی، میتواند آینده مطلوب آنها را محقق کند؟ حاکمیت کدام گفتمان میتواند ضامن توسعه و شکوفایی صنایع فرهنگی در راستای منافع ملی باشد؟ گفتمان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی؟ انتخاب با ماست! سیاوش ملکیفر دانشآموخته دکترای آیندهپژوهی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشورانجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایرانسیاست علم و فناوری2008084011420181222The Strategies of Iran Steel Industry Value Chain upgrading through Innovation System Perspectiveراهبردهای ارتقاء زنجیره ارزش صنعت فولاد ایران از منظر نظام نوآوری2161301710.22034/jstp.2018.10.4.539552FAابوالفضلآدابدکترای سیاستگذاری علم و فناوری مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور تهرانسید سپهرقاضی نوریعضو هیأتعلمی، دانشگاه تربیت مدرس، تهرانسید سروشقاضی نوریعضو هیئت علمی دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطباییحمیدرضاشاهوردیعضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهرانJournal Article19700101The concept of upgrading the value chain is nothing but comparative innovation; meaning only the innovations with a rate higher than that of the competitors lead to upgrading. Also, the competitiveness of the value chain is largely influenced by collaboration of the chain actors. The present article seeks to provide suggestions for application of upgrading strategies to the Iranian steel industry through the perspective of innovation system functions. In this article, through interviewing experts and employing the thematic analysis method, a primary framework was extracted and were then confirmed and corrected by descriptive and inferential statistical methods. The results of the research show that various types of upgrading strategies are influenced by the barriers that can be addressed by the functions and sub-functions of the steel industry innovation system. At the end of the paper, by means of structural-functional analysis of Iran steel innovation system, policy goals and propositions are outlined.ارتقاء زنجیره ارزش به معنی نوآوری نسبی واحدهای عضو این زنجیره است و طبعاً نوآوری هنگامی منجر به ارتقاء میشود که نسبت به رقبا نرخ بالاتری داشته باشد. همچنین رقابتپذیری زنجیره ارزش تا حد زیادی تحت تأثیر هماهنگی و همکاری بازیگران زنجیره در جهت نوآوری است. این مقاله در پی آن است که با بررسی ارتباط کارکردهای نظام نوآوری صنعت فولاد ایران با راهبردهای ارتقاء زنجیره ارزش، پیشنهاداتی را جهت پیادهسازی این راهبردها از منظر نظام نوآوری ارائه دهد. بدین منظور از طریق مصاحبه با خبرگان این حوزه و تحلیل تماتیک، چارچوب اولیه استخراج و ابعاد و مؤلفههای آن با بهرهگیری از پیمایش و استفاده از روشهای آماری، اعتبارسنجی و به صورتی دقیقتر بررسی شد. یافتهها نشان داد که انواع راهبردهای ارتقاء زنجیره ارزش صنعت فولاد تحت تأثیر موانعی قرار دارد که توسط کارکردها و زیرکارکردهای نظام نوآوری این صنعت قابل رفع و اصلاح است. به عنوان نمونه کارکردهای خلق و انتشار دانش، هدایت تحقیقوتوسعه و تأمین و جریان دادن به منابع مهمترین کارکردهایی هستند که ارتقاء محصولی و فرآیندی را تسهیل مینمایند و فعالیتهای کارآفرینانه، شکل دادن بازارها و مشروعیتبخشی بیش از سایر کارکردها موانع ارتقاء کانالی را رفع و به صورت غیرمستقیم سایر راهبردهای ارتقاء را تسهیل میکنند. در پایان مقاله نیز با استفاده از تحلیل همزمان ساختاری-کارکردی اهداف و پیشنهادات سیاستی ارائه شده است.انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایرانسیاست علم و فناوری2008084011420181222Public Procurement as Technology and Innovation Policy Tool: A Case Study of Iran-Lab-Expoتقاضای دولت و بخش عمومی به عنوان ابزار سیاست فناوری و نوآوری؛ مطالعه موردی نمایشگاه ساخت ایران17351301810.22034/jstp.2019.10.4.539570FAمیثمنریمانیعضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فناوری تهران0000-0002-4204-3565مصطفیشالبافیکارشناسارشد مهندسی مواد و متالورژی، دانشگاه تهرانسعید رضافرزانهدانشجوی دکتری مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد اسلامی رودهن، تهرانJournal Article19700101Recently, Innovation oriented public procurement has become an attractive issue for innovation policy’s researchers. Due to complexity of the effective implementation of the policy, it is necessary to design and customize these policies according to special condition s of each countries. In the developing countries, the main purpose of innovation oriented public procurement to promote technological learning and domestic firms is catch up as a part of industrial and technological policy, so this paper is tried to consider the design of industrial and technological policy based on innovation oriented public procurement by case study research method and content analysis of selected articles, important categories are identified and interviews are arranged to them. Content analysis of these interviews with government officials managers, firms, buyers, evaluation firms and intermediary institutes involved in Iran lab formed the grounded theory of this paper’s proposed policy method. <br />Results shows that, managing the transaction costs and intermediary institutions are introduced as a critical issues, and the organization of innovation supply capabilities (Evaluation and coverage of innovation risk pattern), the public sector demand formation (demand aggregation and standardization) and governance structure and infrastructure (Contract terms, coordination and division of labor) are other components of the proposed model.سیاست نوآوری مبتنی بر خریدهای دولت و بخش عمومی، موضوع مهمی است که طی سالیان اخیر بیشتر مورد توجه پژوهشگران حوزه سیاست نوآوری قرار گرفته است. به دلیل پیچیدگیهای اجرای مؤثر این سیاست، لازم است طراحی آن متناسب با شرایط کشورهای مختلف و رشتههای فعالیتی مورد نظر انجام شود. از آنجا که ترجمان سیاست خرید دولتی نوآوری در کشورهای در حال توسعه، ارتقاء یادگیری و همپایی بنگاههای داخلی در قالب سیاست صنعتی و فناوری است در این مقاله تلاش شده الگوی طراحی سیاست فناوری و نوآوری با بکارگیری تقاضای دولت و بخش عمومی در ایران مورد توجه قرار گیرد. پایداری و تداوم در اجرا، علتی بوده که سبب شده در این مقاله مطالعه موردی این سیاست انجام شود. با استفاده از روش تحقیق کیفی، تحلیل محتوای متون مقالات برگزیده انجام و سؤالات مصاحبه بر مبنای مقولات محوری به دست آمده تنظیم شدهاند. در ادامه نیز مصاحبه با مسئولین مرتبط دولتی، شرکتهای فعال در نمایشگاه، خریداران و نهادهای ارزیاب و واسط انجام و با تحلیل محتوای متون مصاحبهها، نظریه زمینهای مربوط به الگوی سیاستی پیشنهادی مقاله تدوین شده است. مدیریت هزینههای مبادله و نهادهای واسط به عنوان مقوله محوری معرفی و سازماندهی توانمندیهای عرضه نوآوری (الگوی ارزیابی و پوشش ریسک نوآوری)، صورتبندی تقاضای بخش عمومی (تجمیع تقاضا و استانداردگذاری) و همچنین ساختار حکمرانی و زیرساختها (شرایط قرارداد، هماهنگی و تقسیم کار) اجزاء الگوی پیشنهادی است.انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایرانسیاست علم و فناوری2008084011420181222Phenomenological Analysis of Effective Intra-Organizational Factors in Use the Articles and Thesis Production Institutionsتحلیل پدیدارشناسانه عوامل درونسازمانی مؤثر بر استفاده از مؤسسات تولید مقاله و پایاننامه35481370710.22034/jstp.2019.10.4.539573FAمجیدقاسمیدانشجوی دکتری برنامهریزی توسعه آموزش عالی، دانشگاه کردستان، سنندجکیوانصالحیعضو هیأتعلمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران0000-0001-8673-4248Journal Article20190811The formation and expansion of the activities of the well-known institutes to the production of articles and thesis have put Iran's higher education system at faced with questions and serious challenges that has been consequences at individual, organizational and social levels. The Present study aimed to analyze intra-organizational factors in the tendency to use the articles and thesis production institutions. The study was conducted using a qualitative method and phenomenological approach. Sampling was done purposefully and with using criterion sampling. The sample size to the theoretical saturation of data was dependent that based on this, the lived experience of 22 experts in the realm of the subject was deeply investigated. The data are collected via semi-structured interviews, and was analyzed using Colaizzi strategy. Data analysis has led to the identification and categorization of five categories of effective intera-organization factors in the tendency to use the articles and thesis production institutions, including management, cultural, regulatory, educational and individual factors. The results show that developing essay writing institutions, can accompany the vitality and dynamism of scientific and academic centers with serious challenges from their inside and could be faced them with double problems in fulfilling their mission for the creating value and welfare and preparing sustainable development of society. <br /> شکلگیری و گسترش فعالیت مؤسسات موسوم به تولید مقاله و پایاننامه، نظام آموزش عالی ایران را با چالشهای مخاطرهانگیزی مواجه ساخته که در سطوح فردی، سازمانی و اجتماعی، تبعاتی را به همراه داشته است. مطالعه حاضر با هدف واکاوی عوامل درونسازمانی مؤثر بر گرایش به استفاده از این مؤسسات انجام شده است. پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی انجام و نمونهگیری به صورت هدفمند و ملاکی انجام گرفته است. حجم نمونه، وابسته به اشباع نظری دادهها بوده که بر این اساس تجربه زیسته 22 نفر از صاحبنظران در قلمرو موضوعی مدنظر مورد بررسی عمیق قرار گرفت. دادهها با استفاده از فن مصاحبه نیمهساختمند گردآوری و مبتنی بر راهبرد کلایزی تحلیل شدهاند. تحلیل دادهها به شناسایی و دستهبندی پنج دسته از عوامل درونسازمانی مؤثر بر گرایش به استفاده از مؤسسات تولید مقاله و پایاننامه شامل عوامل مدیریتی، فرهنگی، نظارتی، آموزشی و فردی منتج شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رونق یافتن مؤسسات مقالهنویسی میتواند نشاط و پویایی مراکز علمی و دانشگاهی را از درون با چالشهایی جدی همراه و آنها را در تحقق رسالتشان در ارزشآفرینی و زمینهسازی رفاه و توسعه پایدار و متوازن جامعه، با مشکلات دوچندان مواجه نماید.<br /> انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایرانسیاست علم و فناوری2008084011420181222Investigating the Technological Catch-up Efforts in Biopharmaceutical Firms of Iranتحلیل تلاشهای فرارسی فناورانه بنگاههای زیستداروی ایران49631301910.22034/jstp.2019.10.4.539574FAعلیصابردانشجوی دکتری سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانشعبانالهیعضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانمهدیمجیدپورعضو هیات علمی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایرانعلیشایانعضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانسید محمدصاحبکارعضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فناوری تهران ایران0000-0003-3790-740XJournal Article19700101Technological catch-up is one of the key issues of technology development in developing countries and determining the appropriate catch-up process based on the environmental, institutional, and characteristics of different industries is a requirement of a successful catch-up. Review of the field of technology studies suggests that few empirical and theoretical studies have been conducted to determine the proper technological catch-up process for biopharmaceutical companies. Therefore, this paper try to investigate and explain appropriate process of technological catch-up of biopharmaceutical firms based on biopharmaceutical sector and country’s conditions. To this end, in this paper, through the case studies of successful companies in the field of biomedicine in Iran, the technology catch-up of these companies was analyzed. For this purpose, data were collected through semi-structured interviews and analyzed using theme analysis and coding, and the output of the analysis was presented in the form of a model. This paper shows that the studied companies first developed the capabilities of production (Active Pharmaceutical Ingredients (API), formulation, and obtaining health approvals) then entered the production process innovation. Finally, the studied companies have engaged in development of existing strains. This paper also shows that firms should obtain simpler capability (formulation) before obtaining more complex one (API production), is not seem to be followed by any of the studied companies. On contrary, obtaining the API production capability can be one of right approach in technological catching-up of biopharmaceutical firms.فرارسی فناورانه، از مسائل اصلی توسعه فناوری در بسیاری از کشورهای در حال توسعه بوده و تعیین فرآیند مناسب آن بر اساس شرایط نهادی و ویژگیهای بنگاههای صنایع مختلف، از الزامات یک فرارسی موفق است. بررسی مطالعات حوزه فناوری حاکی از آن است که مطالعات تجربی و نظری اندکی در زمینه تعیین فرآیند مناسب فرارسی فناورانه برای شرکتهای زیستدارو انجام شده است. این مقاله تلاش کرده با موردکاوی شرکتهای موفق حوزه زیستداروی ایران، فرآیند مناسب فرارسی فناورانه بنگاههای این حوزه را با توجه به بستر آن و همچنین شرایط کشور مورد بررسی و تببین قرار دهد که برای این کار، دادههای مورد نیاز از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته گردآوری و با استفاده از تحلیل تم و کدگذاری، تحلیل و در قالب مدلی ارائه شده است. بر اساس یافتههای پژوهش، بنگاههای مورد مطالعه در فرآیند فرارسی فناورانه خود ابتدا توانمندیهای تولید (فرمولاسیون، تولید ماده مؤثره و کسب تأییدیهها) را توسعه داده، سپس توانمندی نوآوری در فرآیند تولید را کسب و نهایتاً وارد مرحله کسب توانمندی توسعه سویههای موجود شدهاند. یافتهها همچنین گزاره مؤید اینکه برای بنگاهها کسب توانمندی سادهتر فرمولاسیون الزاماً باید مقدم بر کسب توانمندی پیچیدهتر تولید ماده مؤثره باشد را نقض میکند و در واقع، شروع توسعه فناوری از توانمندی پیچیده تولید ماده مؤثره، میتواند یکی از رویکردهای صحیح در فرارسی فناورانه بنگاههای زیستدارو باشد.انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایرانسیاست علم و فناوری2008084011420181222The Assessment of International Sanctions on Photovoltaic Innovation System of Iranارزیابی اثرات تحریمهای بینالمللی بر توسعه نظام نوآوری فتوولتائیک در ایران63771302010.22034/jstp.2019.10.4.539575FAمحمدجواددهقان اشکذریدانشجوی دکتری سیاستگذاری علم و فناوری، سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایرانطاهرهمیرعمادیدانشیار پژوهشکده مطالعات فناوریهای نوین، سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایرانقاسمرمضان پور نرگسیاستادیار پژوهشکده مطالعات فناوریهای نوین سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایرانJournal Article19700101The sanctions against Iran have affected the country in many respects, but most of the assessments carried out so far have been in the field of trade and economics and a few studies have examined the impact of sanctions on science and technology. The purpose of this study was to assess the impact of international sanctions on the development of the photovoltaic technological innovation system in Iran. The evaluation framework of this paper is innovatively based on the theories of internationalization of the technological innovation system. 32 respondents answered the questionnaire and then semi-structured interviews were conducted with 5 experts. The results of the evaluation show that international sanctions have significant effects on most of the functions of the photovoltaic innovation system. The "resource mobilization" function has been weakened more than other functions due to sanctions. Also in "research guidance" function, international sanctions have led to a narrower attitude to the transnational dimension and the global integration and coordination are not considered in fulfilment of functions and there is no look at the status of the country in the global value chain.تحریمهای اعمالشده علیه ایران از جنبههای مختلف بر کشور اثرگذار بوده لیکن عمده ارزیابیهای انجامشده تاکنون در خصوص آثار تحریمها، در حوزه تجارت و اقتصاد بوده و پژوهشهای معدودی اثر تحریمها بر حوزه علم و فناوری را بررسی کردهاند. هدف این مقاله، ارزیابی چگونگی اثرگذاری تحریمهای بینالمللی بر توسعه نظام نوآوری فناوری فتوولتائیک در ایران است. چارچوب ارزیابی این مقاله، به صورت نوآورانه و بر اساس نظریههای بینالمللیسازی نظام نوآوری فناورانه طراحی شده که برای ارزیابی، ابتدا نظرات ۳۲ تن از خبرگان از طریق پرسشنامه جمعآوری و سپس با پنج تن از خبرگان، مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شده است. یافتهها نشان میدهد که تحریمهای بینالمللی در اکثر کارکردهای نظام نوآوری فناورانه حوزه هدف، دارای اثرات مهمی بوده و کارکرد بسیج منابع بیش از سایر کارکردها تحت تأثیر تحریمها، تضعیف شده است. همچنین تحریمهای بینالمللی باعث شده در سطح کارکرد هدایت تحقیق، نگاه محدودی به بُعد فراملی وجود داشته باشد و یکپارچگی و هماهنگی جهانی در پیشبرد کارکردها و همچنین جایگاه کشور در زنجیره جهانی ارزش در نظر گرفته نشود.انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایرانسیاست علم و فناوری2008084011420181222The Pattern of Effective Factors on the Stable Growth of New Technology-Based Firms in Iranالگوی عوامل مؤثر بر رشد پایدار شرکتهای فناور نوپا در ایران78901302110.22034/jstp.2019.10.4.539576FAرضانقی زادهدانشجوی دکترای سیاست گذاری علم و فناوری، دانشگاه تربیت مدرس0000-0002-9311-4327جعفرحیدریدانشیار دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه تهرانعلی محمدمیثمیدانشجوی دکتری دانشگاه تهران پردیس البرزJournal Article19700101The law for supporting Knowledge-based companies have been approved more than a decade and today there are more than 3000 knowledge-based companies in Iran. More than 50 percent of that group are small firms. The main purpose of this research is to determine the effective factors for sustainable growth of small knowledge-based firms in Iran. We used multi-case study method. After investigating the related literature and interviewing some expertsin this field the basic pattern with 4 dimension and 14 factors was designed. The proposed pattern examined with 4 firms from information technology, bio technology, medical instruments and measurement instruments. To assess every firm, we use triangulation approach includes information from documents, evidences, statistics and interviews. In addition, the results of questionnaire filled some missed parts. The Cross-case analysis and Within-case analysis were done in selected cases and the differentiations and common points were analyzed by real and theoretical repetition. At last, we find that 7 factor have real repetition and 7 other ones have theoretical repetition. In this research founders specifics dimension has the most effects in stabilization of the firms.قانون حمایت از شرکتها و مؤسسات دانشبنیان حدود یک دهه است که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و در حال حاضر بیش از 3000 شرکت دانشبنیان در کشور فعالیت میکنند که نزدیک به 50 درصد آنها، شرکتهای نوپا هستند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل اثرگذار بر رشد پایدار شرکتهای دانشبنیان نوپا در ایران بوده که به روش مطالعه موردی چندنمونهای انجام شده است. ابتدا با توجه به پیشینه و نظرات خبرگان این حوزه، الگویی اولیه با چهار بُعد و 14 عامل برای مطالعه طراحی و در ادامه، الگوی نظری پیشنهادی فوقالذکر برای چهار شرکت دانشبنیان متعلق به حوزههای فناوری اطلاعات، فناوری زیستی، تجهیزات پزشکی و تجهیزات اندازهگیری مورد بررسی واقع شد. برای مطالعه شرکتها، از رویکرد سهگانه اطلاعاتی و اطلاعات حاصل از مستندات، شواهد و آمار و همچنین مصاحبه استفاده و دادههای گردآوریشده از طریق پرسشنامه نیز موجب تقویت نتایج شد. در ادامه، تحلیل درونموردی و بینموردی بر روی شرکتها انجام گرفت و عوامل موجود در الگوی نظری که دارای تکرار واقعی و تکرار نظری بودند شناسایی شدند. در نهایت هفت عامل، دارای تکرار نظری و هفت عامل نیز دارای تکرار واقعی شناخته شدند که هفت عامل دارای تکرار واقعی، با اطمینان بیشتری قابلیت تعمیم به سایر شرکتها را داشتهاند و از میان آنها، بُعد ویژگیهای مؤسسان شرکت دارای بیشترین اثرگذاری است.