2024-03-29T16:24:15Z
https://jstp.nrisp.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=468
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
3
بومسازگان نوآوری یا بوممرز نوآوری؟
سید سپهر
قاضی نوری
کاربرد استعاره بومسازگان (اکوسیستم) در حوزه مدیریت، سابقهای پرتکرار دارد و آن را به عنوان پیشوند برای عناصر متعددی به کار گرفتهاند؛ مانند بومسازگان کارآفرینی، بومسازگان دانش، بومسازگان کسبوکار و بومسازگان نوآوری.اما نکته اینجاست که محققین حوزه مدیریت، کمتر به مبدأ و اصل این استعاره یعنی حوزه محیط زیست مراجعه کردهاند تا با ویژگیهای اساسی بومسازگانهای طبیعی آشنا شوند و آنها را برای حوزه پژوهشی خود بومیسازی کنند. شاید همین امر هم باعث شده که هنوز چالشها و اختلافات زیادی در کاربرد مفهوم بومسازگان برای مدیریت وجود داشته باشد که از آن جمله، ارتباط انواع بومسازگانها نظیر دانش و کسبوکار و نوآوری با یکدیگر است. به طور خلاصه، این سؤال در پیشینۀ پژوهشها مطرح است که آیا بومسازگان نوآوری، موجودیت مستقلی از بومسازگانهای دانش و کسبوکار است؟ آیا با آنها همپوشانی دارد؟ و یا این که اصلاً موجودیت مستقلی نیست و باید به مجموع آن دو بومسازگان دیگر اطلاق شود؟من و همکارانم در مقالهای که اخیراً منتشر شد[1]، برای حل این معما به حوزۀ علمی مبدأ یعنی محیط زیست مراجعه کردیم و با مفهوم جدیدی به نام بوممرز (اکوتون) آشنا شدیم که پیش از این در حوزه علمی مدیریت، معرفی نشده بود. برای درک این مفهوم، محدوده ساحلی را در نظر بگیرید یعنی جایی که دو بومسازگان دریا و خشکی به هم میرسند و با یکدیگر همپوشانی دارند. موجوداتی مانند پرندگان دریایی در این محدوده همپوشانی (بوممرز) زندگی میکنند و در صورت تغییر جدی در هر یک از دو بومسازگان مزبور، حیات آنها تهدید میشود. یعنی حساسیت زیستی در این محدودهها بسیار بیشتر است.پس بوممرزها نسبت به بومسازگانها، فعالتر، متنوعتر، بازتر، آسیبپذیرتر و حساستر، و دارای مرزهای غیرشفافتری هستند.استدلالهای درجشده در مقاله مزبور، ما را به این نتیجه میرساند که نوآوری، اصولاً یک بومسازگان مستقل نیست، بلکه صرفاً بوممرز بین دو بومسازگان دانش و بومسازگان کسبوکار است. لذا این یک اشتباه سیاستی بزرگ است که بخواهیم بومسازگان نوآوری را مستقلا تحلیل و مدیریت کنیم. پذیرش این نظریه، با توجه به ویژگیهای خاصی که برای بوممرزها برشمردیم، اثرات سیاستی مهمی خواهد داشت که نیاز به پژوهشهای متعدد دارد و لذا میتوان گفت زمینه جدیدی برای پژوهشگران حوزه سیاست نوآوری گشوده شده است که جای کار و انتشارات فراوان خواهد داشت و همه فعالان این حوزه را به تحقیق در این باب دعوت میکنیم.[1] Ghazinoory, S., Phillips, F., Afshari-Mofrad, M., & Bigdelou, N. (2021). Innovation lives in ecotones, not ecosystems. Journal of Business Research, 135, 572-580.
2021
09
23
1
1
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13899_e547a6d8f9b5f1171e4777a9e68e077d.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
3
تحلیل ابزارهای سیاستی همکاری فناورانه سه شرکت بزرگ با شرکتهای کوچک فناور
کیارش
فرتاش
مصطفی
محسنی کیاسری
الناز
مسماع خسروشاهی
بهکارگیری مناسب ابزارهای سیاستی نقش کلیدی در موفقیت همکاریهای فناورانه بین شرکتها دارد. پژوهش حاضر با روش مطالعه موردی، به بررسی 13 همکاری فناورانه 3 شرکت بزرگ با 13 شرکت کوچک فناور ایرانی در بازه زمانی 10 ساله (1385-1395) در حوزه فناوریهای نانو، زیستی و اطلاعات و ارتباطات (فاوا) پرداخته است. در مجموع با انجام 27 مصاحبه نیمهساختاریافته با افراد درگیر در این همکاریها در طرفین همکاری و تحلیل محتوای کیفی آنها با کدگذاری محوری، ابزارهای سیاستی مورد استفاده در همکاریهای مورد مطالعه شناسایی شده است. نتایج نشان میدهد حمایتهای مالی در قالب ارائه وام و یارانه از پرکاربردترین ابزارهای سیاستی در همکاریهای هر 3 حوزه فناوری نانو، زیستی و فاوا میباشد. به علاوه، ابزارهای سیاستی مورد استفاده در همکاریهای حوزه فاوا محدود به ابزارهای ایجاد انحصار در تولید و ارائه وامهایی از جانب نهادهای حمایتی مربوطه بوده است. در مقابل، در همکاریهای فناوری حوزه نانو و زیستی طیف متنوعی از ابزارها نظیر خریدهای تضمینی، ارائه حمایتهای مالی، میانجیگری، مشوقهای صادراتی و اعمال تعرفه بر واردات مورد استفاده قرار گرفتهاند. شناسایی ابزارهای سیاستی مشوق همکاریهای فناورانه شرکتهای بزرگ و کوچک و نیز کاربرد آنها، به سیاستگذاران در راستای حمایت فعالتر و اثربخشتر از همکاریهای فناورانه کمک شایانی مینماید.
همکاری فناورانه
شرکتهای کوچک فناور
ابزارهای سیاستی
شرکتهای بزرگ
2021
09
23
2
18
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13900_888a94d24c096d5e87ee46f1e531ba11.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
3
پایداری شبکههای نوآوری با دو میاندار: پیشایندها و عوامل تعدیلکننده
محمدرضا
آراستی
مجید
حقیقی
شبکههای نوآوری با دو میاندار دانشی و صنعتی، شبکههایی هستند که در آن دانشگاهها، مراکز پژوهشی و بنگاههای دانشی در زیرشبکه دانشی و مجموعههای تولیدی، صنعتی و بازرگانی در زیرشبکه صنعتی قرار داشته و برای طراحی و ساخت یک محصول پیچیده با یکدیگر مشارکت دارند. در این شبکهها میاندار دانشی در زیرشبکه دانشی و میاندار صنعتی در زیرشبکه صنعتی اداره امور زیرشبکه خود را به صورت مجزا اما هماهنگ عهده دارند. پایداری شبکههای نوآوری با دو میاندار دانشی و صنعتی، به میزان زیادی متأثر از حفظ و تداوم همکاری میان این دو میاندار است. هدف این مقاله، شناسایی عوامل مؤثر بر پایداری این شبکهها از منظر همکاری میان دو میاندار دانشی و صنعتی است. بدین منظور با روش موردکاوی عمیق، دو شبکه نوآوری مرتبط با توربین بادی و آب شیرینکن حرارتی، عوامل و پیشایندهای مؤثر بر پایداری شبکهها شناسایی و در دو بعد "اعتماد" و "شکاف قدرت" دستهبندی شدهاند. همچنین پنج گزاره علمی در مورد تأثیر پیشایندها بر پایداری شبکه به همراه چارچوب مفهومی اثر عوامل مختلف بر پایداری شبکههای نوآوری با دو میاندار دانشی و صنعتی ارائه شده است.
پایداری شبکههای نوآوری
شبکه نوآوری با دو میاندار دانشی و صنعتی
رهبری دوتایی در شبکههای نوآوری
زیرشبکه دانشی
زیرشبکه صنعتی
موردکاوی
شبکه نوآوری توربین بادی
شبکه نوآوری آب شیرینکن حرارتی
2021
09
23
19
36
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13901_8cf64ba455a036107fb3d778dfd929c2.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
3
عوامل موثر بر ظرفیتسازی انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت؛ مطالعه موردی ناحیه نوآوری شریف
مریم
نوذری
رضا
اسدیفرد
موفقیت فرآیند انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت، نیازمند نهادهایی در درون و حاشیه دانشگاههاست. از طرفی مفهوم ظرفیتسازی انتقال فناوری به معنای توانمند کردن هرچه بیشتر این نهادها و همسویی آنها با سایر عوامل اثرگذار بر انتقال فناوری است. از این رو شناسایی عوامل موثر بر موفقیت این نهادها و تقویت آنها یکی از اهداف پژوهش حاضر بوده است. در این تحقیق که یک مطالعه کیفی و با استراتژی مطالعه موردی است تلاش شده عوامل تاثیرگذار در راستای ظرفیتسازی انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت با تمرکز بر ناحیه نوآوری شریف (به عنوان مورد مطالعه) تعیین گردد. ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک موجود بوده است. بهمنظور گردآوری اطلاعات، با بهکارگیری روش نمونهگیری هدفمند، خبرگان مطلع مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل موضوع (تِم) و با نرمافزار MAXQDA انجام گرفت و شبکه مضامینی از عوامل موثر بر ظرفیتسازی انتقال فناوری شکل گرفت. براساس نتایج این پژوهش، ظرفیتسازی انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت دارای پنج مقوله اصلی مشتمل بر؛ سیاست دانشگاه، مشارکت پژوهشگر، همراهی صنعت، عوامل سازمانی نهادهای پشتیبان و نهاد سیاستگذار میباشد. به عبارتی موفقیت انتقال فناوری مرهون وجود یکپارچگی و شفافیت نقش این نهادها و شناخت دقیق معیارهای اثرگذاری هرکدام می باشد.
انتقال فناوری
ظرفیتسازی
انتقال فناوری از دانشگاه
نوآوری
تجاریسازی
زیست بوم نوآوری
دانشگاه شریف
2021
09
23
37
54
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13902_808ee990fcdb567aa36e501617ec08fd.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
3
یک تحلیل کارکردی-ساختاری از سیاستهای بین المللیسازی شرکتهای دانش بنیان
سیداحمدرضا
علائی طباطبائی
مهدی
الیاسی
حسام
زندحسامی
تقی
ترابی
در مطالعات تجارت بینالملل با در نظر داشتن محدودیتهای شرکتهای کوچک و متوسط برای ورود به فرآیندهای بینالمللی، بر ضرورت حمایت دولت از بینالمللیسازی این شرکتها تأکید میشود. هدف این مقاله، آسیبشناسی سیاستهای اتخاذشده برای حمایت از بینالمللی شرکتهای دانشبنیان در ایران است؛ به این منظور، کاستیهای ساختاری برنامههای موجود و محدودیتهای برنامهها در تحقق کارکردهای سیاست بینالمللیسازی مورد بررسی قرار گرفته است. منظور از کارکردهای سیاست بینالمللیسازی، فرآیندهایی است که باید برای حمایت از بینالمللیسازی کسبوکار توسط سیاستها پشتیبانی و اجرا شوند. کارکردهای مورداستفاده در چارچوب تحلیلی این پژوهش با بررسی تجربه بینالمللیسازی کسبوکار در کشورهای مختلف شناسایی شده که عبارتاند از: تأمین اطلاعات؛ هماهنگسازی اقدامات؛ ارتقای نیروی انسانی؛ شبکهسازی بینالمللی؛ تسهیل تجارت؛ تأمین مالی و کاهش ریسک تجارت؛ توسعه زیرساخت تجارت بینالملل؛ و حمایتهای اختصاصی از کسبوکارها. در گام بعد، برنامههای حمایت از بینالمللیسازی کسبوکار دانشبنیان در ایران از یک طرف به تفکیک کارکردها و از طرف دیگر مبتنی بر مؤلفههای ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد که سیاستهای بینالمللیسازی مورد مطالعه، به مرور اختصاصیتر و با مشارکت بالاتر بخش خصوصی طراحی و اجرا شدهاند. اما موانعی مثل ضعف در هماهنگی بینبخشی، محدودیت در دسترسی به زیرساختهای بینالمللی تجارت و ساختارهای ناکارآمد در طراحی و اجرا، اثربخشی این سیاستها را با محدودیت روبرو کردهاست.
سیاست بینالمللیسازی
شرکت کوچک و متوسط
تحلیل سیاست
2021
09
23
55
70
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13903_b028ab29d5a942119de685edb6fb7faa.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
3
دیدهبانی و تحلیل روند فناوریهای صنایع راهبردی؛ مطالعه موردی ریزپرندهها
سیامک
طهماسبی
فاطمه
کیانی
فرهاد
نظریزاده
منوچهر
معصومی
فیروز
پایروند
سرعت پیشرفت فناوری ریزپرندهها حیرتآور بوده و به موازات توسعه این محصولات، کاربرد آن هم متنوعتر میشود. ارزان بودن و قابلیت مخفیشدن ریزپرندهها منجر به افزایش کاربردهای نظامی مانند جاسوسی، جمعآوری اطلاعات، حملات انتحاری و... شدهاست. بنابراین ایران باید برای صیانت از امنیت آسمان خود، شناخت مناسبی از این فناوری داشته باشد. شناختِ روندِ فناوریهایِ آتی ریزپرندهها، امکان ارتقای آگاهی و جلوگیری از غافلگیری را فراهم میکند. البته مشخص است که روند تغییرات فناوری ریزپرنده روبهرشد است ولی اینکه چه فناوریهایی باعث تسریع رشد خواهند شد و تغییر در کدام فناوریها باعث ظهور تهدیدهای آینده میشود، اهمیت دارد. باتوجه به مطالب ذکرشده، هدف اصلی این مقاله شناسایی روندهای فناوریهایِ آتی ریزپرندهها است. روش تحقیق مورد استفاده در آن از نوع «روش ترکیبی» است؛ فهرست اولیه روندها با رویکرد دیدهبانی و به روش «مطالعه کتابخانهای» تهیه شده و در جلسات خبرگانی متعدد، بررسی و ارتقا یافت. خبرگان تعیینشده 25 نفر از طراحان و مسئولین مرتبط با ریزپرندهها بودند. برای تحلیل دقیقتر، از روش «تحلیل تاثیر بر روند» استفاده شده و نظرات خبرگان یادشده در قالب پرسشنامه جمعآوری و احتمال وقوع هر روند و میزان اهمیت آن در قالب «ماتریس اولویت مسائل» مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نهایی نشانگر این بود که «افزایش سطوح هوشمندی و همکاریهای جمعی بین ریزپرندهها» مهمترین عوامل تاثیر گذار بر روند آتی ریزپرندهها بوده و «افزایش مقاومت در برابر اقدامات آفندی» در رتبه دوم تحولات آتی این پرندهها قرار دارد.
ریزپرنده
پهپاد
دیدهبانی فناوری
روند
2021
09
23
70
90
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13904_df39f0d879886c7c02d10dfe16ea8ed9.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
3
تبیین انگاره «اینترنت ملی» بر پایه رویکرد تحلیل موقعیت
ابوالقاسم
بیات
محمد
فتحیان
فضای مجازی، بهمثابه یک نظامکلان اجتماعی-فنی، متشکل از کنشگران و ذینفعان متضاد و متکثر، و نیز مؤلفههای متعدد فنی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. این پیچیدگی و تنوع، استفاده از رویکردهای نظاممند در ساختاردهی به مسأله را اجتنابناپذیر میکند. بدین منظور، رویکرد «تحلیل موقعیت» به عنوان روشی برای ساختاردهی به مسائل پیچیده و ساختنیافته معرفی شده است. خاستگاه تحلیل موقعیت به عنوان خوانش نسبتاً تازهای از روش نظریه دادهبنیاد، سنتهای علمی و فلسفی چند دهه انتهائی قرن بیستم از جمله پسامدرنگرایی، پساساختارگرائی، برساختگرائی اجتماعی، نظریه کنشگر شبکه برونو لاتور و نظریه نظامهای اجتماعی-فنی است. در این مقاله، پس از ذکر دلایل کفایت استفاده از رویکرد تحلیل موقعیت در پرداختن به مسأله پژوهش، بر مبنای دادههای متنی، اسناد، کتابها، مقالات، و اخبار و گزارشهای رسانهها، نقشههای موقعیت برای انگاره اینترنت ملی ترسیم شده است. در بخش پایانی نیز، حسب نتایج حاصل از کاربست رویکرد تحلیل موقعیت در پژوهش حاضر، مزایای آن برای سیاستپژوهی در حیطه فضای مجازی ارائه خواهد شد.
سیاستگذاری فضای مجازی
اینترنت ملی
شبکه ملی اطلاعات
گفتمان
نظریه دادهبنیاد
تحلیل موقعیت
2021
09
23
91
106
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13905_56dad1bd6d33e04f79248e57b442418c.pdf