2024-03-29T03:10:15Z
https://jstp.nrisp.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=277
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1388
2
3
نامه سردبیر
سید سپهر
قاضی نوری
پس از حمد و ثنای خدای یگانه و درود به رسول فرزانه؛ با وجود تمام پیچیدگیهای موجود در مفاهیم و شاخصهای توسعه، شاید هیچ شاخصی را نتوان به اندازه سهم هزینههای تحقیق و توسعه (R&D) از تولید ناخالص داخلی (GDP)، مورد تأیید و تأکید صاحبنظران دانست. به عبارت دیگر، میزان این عدد دقیقاً نشاندهنده سطح توسعه است و مصروف شدن لااقل یک درصد از GDP هر کشور برای R&D ، دستیابی به آستانه توسعهیافتگی در آن کشور تلقی میشود. تا اینجای کار همه چیز روشن به نظر میرسد. هدف همه دولتها و کشورها توسعه است، بودجه هم دست دولتهاست (حداقل در مورد اقتصاد نفتی و دولت سالارانه ما که چنین است)، صرف درصد مشخصی از بودجه در تحقیقات هم شاخص توسعه است (و تا به حال مثال نقضی بر آن یافت نشدهاست). پس این گوی و این میدان: یک دستور یا صورتجلسه دولت یا حداکثر یک قانون مصوب مجلس لازم است که هر کشوری را از در حال توسعه بودن برهاند و به جرگه توسعه یافتهها برساند. پس چرا درباره برخی کشورها و به ویژه ایران ما، این امر تا به حال محقق نشدهاست؟! از آن عجیبتر اینکه شاید در سالهای اخیر هیچ رئیس حکومتی به اندازه رهبری نظام اسلامی، به صرف بودجه و تمرکز دولت و ملت بر علم و فناوری تأیید نکردهاست، تا حدی که برخی مسئولین از تأکیدات مکرر ایشان، بوی وجوب شرعی را استشمام کردهاند. اما کماکان درصد GDP ما که صرف R&D میشود از 2/0 در سال 67 (پایان جنگ تحمیلی) به 43/0 در سال 72 (پایان برنامه اول) و 38/0 در سال 78 (پایان برنامه دوم) و 56/0 در سال 83 (پایان برنامه سوم) و 62/0 در سال 88 (پایان برنامه چهارم) رسیده و برآورد احتمالاً بدبینانه مرکز پژوهش-های مجلس بر مبنای بودجه سال 89 آن را 23/0 نشان میدهد! موضوع چیست؟ آیا دولتهای مختلف ما طی این سالها هیچگاه نخواستهاند اهداف برنامههای پنج ساله توسعه را که صرف 1 یا 2 یا حتی 3درصد بودهاست محقق کنند و کشور ما را در سلک کشورهای توسعهیافته درآورند؟ این که منطقی نیست. در سایر کشورها چطور؟ آیا کشورهای نفتی دیگری مانند کشورهای عربی با پولهای هنگفت و حکومتهای متمرکز خود نمیتوانستند دستوری از پادشاه و امیر مربوطه گرفته و ناگهان این درصد را به اعداد بالای یک درصد برسانند؟ واقعیت این است که برخلاف تصور اغلب دانشمندان و حتی مدیران ما، صرف بودجه در R&D بیش از آن که عامل توسعه کشورها و جوامع باشد، منعکس کننده توسعه آنهاست. به عبارت دیگر، کشوری میتواند بودجه قابل قبولی را در پژوهش صرف نماید که زیرساختهای مورد نیاز اعم از سختافزار و نرمافزار و نیروی انسانی و مقررات و سایر نهادهای مختلف را فراهم کردهباشد و اینها مسیر نمیشود مگر در یک کشور توسعه یافته. این گونه است که میبینیم سالهاست (و سابقه این سالها به قبل از انقلاب اسلامی برمیگردد) که هدفگذاری و تلاش میکنیم تا به عدد 1 درصد برسیم و میبینیم که همچنان برآورد سال 89 (یعنی 23/0) با عملکرد سال 68 (یعنی 21/0) برابری میکند. یعنی مانند همه موضوعات دیگر، پول کلید حل مشکلات نیست و تدبر و تدبیر و بهرهگیری از تجارب سایر کشورهاست که ما را به مقصود میرساند. نمیخواهم منکر کم لطفیهای مسئولین بودجهریزی کشور شوم که هنوز هم وقتی در خفا و خصوصی صحبت میکنند صرف بودجه در پژوهش را اسراف (و در بهترین شرایط، کاری تزیینی) تلقی میکنند (و عجیب این که اغلب آنان هم دانشگاهی هستند). اما در عین حال، تمایلی هم ندارم که نقش ما پژوهشگران را در ایجاد چنین نگاهی بین مسئولین، کمرنگ جلوه دهم. وقتی به گوش خود میشنویم که معاون پژوهشی یک دانشگاه بزرگ (و به جرات میگویم که به نمایندگی از عمده دانشگاهیان کشور) خواستار آن میشود که کل بودجه تحقیقاتی شرکتها و دستگاهها مستقیماً به ردیف بودجه دانشگاهها منتقل میشود، در مییابیم که هنوز هم بسیاری از محققان ما، بودجه پژوهشی را نوعی اضافهکار برای خود قلمداد میکنند و نه یک سرمایهگذاری که باید به شکل مضاعف به جامعه برگردانده شود. هر چند که در خانه اگر کس است یک حرف بس است، اما بار دیگر به همکاران دانشگاهی و پژوهشگر خود عرض میکنم که تحقیقات خود را باید با دید مشتریمداری و مأموریتمحوری تعریف کنند و فیالواقع اگر کاربردی ملموس و شدنی برای یک موضوع پژوهشی متصور نمیبینند به سراغ سایر موضوعات بروند تا بتوانند پاسخگوی آحاد جامعه برای صرف مبالغ متعلق به آنان باشند. مسئولین محترم هم توجه داشته باشند که تکمیل حلقههای زنجیره نوآوری در کشور، امری ضروری است که هیچگاه به شکل تصادفی و ناگهانی اتفاق نخواهد افتاد، هر چند که ما بند الف ماده 46 قانون برنامه چهارم توسعه را مانند بسیاری از قوانین دیگر با سهلانگاری پشت سر گذاشته باشیم.
2009
12
22
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12784_42f9b69ecf6869bb15811490db1658c9.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1388
2
3
ارتباط میان راهبرد فناوری و راهبرد کلان در سطح شرکتهای دارای کسب و کار متنوع
محمدرضا
آراستی
مهدی
خالقی
جواد
نوری
این مقاله به موضوع راهبرد فناوری و ارتباط آن با راهبرد کلان در شرکتهای دارای کسب و کارهای متنوع میپردازد. در دو دهه گذشته، همراستایی راهبرد فناوری و راهبرد کسب و کار، یکی از محورهای مهم پژوهشی را در دو حوزه راهبردی و مدیریت فناوری به خود اختصاص داده است. تمرکز این تحقیقات بیشتر بر بنگاههای دارای کسب و کار واحد بوده و در همین خصوص چارچوبها، مدلها و ابزارهای تصمیمگیری مختلفی توسعه یافته و بهوسیله شرکتها بهکار گرفته شدهاند. علیرغم اینکه شرکتهای دارای کسب و کارهای متنوع، نقش مهمی را در اقتصاد کشورها ایفا میکنند و به دلیل برخورداری از داراییهای فناورانه مختلف، نیازمند برنامه جامع و کلان راهبردی در زمینه فناوری هستند، تعداد اندکی از پژوهشها به این موضوع پرداختهاند و خلأ وجود چارچوبی نظری در این زمینه، احساس می شود. هدف این مقاله دستیابی به چارچوب اولیه بر مبنای مطالعه ادبیاتی و بر اساس رویکرد قیاسی، با استفاده از روش تحلیل محتوی است. به همین منظور دهها منبع در زمینههای راهبرد فناوری، مدیریت فناوری، مدیریت شرکتهای مادر و راهبرد تنوع بررسی شدهاند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که مفهوم راهبرد فناوری در سطح شرکتهای مادر (گروه) به وسیله صاحبنظران دو حوزه راهبرد و مدیریت فناوری پذیرفته شده و ضرورت ارتباط آن با راهبرد کلان این شرکتها ، تأکید شده است. در این تحقیق همچنین مؤلفههای راهبرد فناوری در سطح گروه و نحوه شکلگیری آن مبتنی بر راهبرد کلان گروه ، شناسایی و تبیین شده و بر همین اساس چارچوب نظری اولیه پیشنهاد شده است که میتواند مبنایی برای مطالعات بعدی در این حوزه قرار گیرد.
راهبرد فناوری سطح شرکت
شرکتهای دارای کسب و کارای متنوع
راهبرد تنوع
چارچوب نظری
تحلیل محتوی
2009
12
22
1
17
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12785_b272417b31effee975f387a40002c7b8.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1388
2
3
عوامل مؤثر بر جامعه پذیری دانشجویان دکتری با نقش محقق؛ مطالعه موردی دانشجویان دکتری دانشگاه تبریز
فاروق امین
مظفری
رحیم
یوسفی اقدم
این مقاله براساس پژوهشی در بین 134 دانشجوی دکتری از رشتههای مختلف دانشگاه تبریز تدوین شده است. هدف از ارائه این مقاله بررسی عوامل مؤثر برجامعه پذیری دانشجویان دکتری با ایفای نقشهای محققی1 در دانشکدههای مختلف دانشگاه تبریز است. چارچوب نظری تحقیق بر اساس الگوی جامعهپذیری دانشجویان دکتری وایدمن و همکاران است. در تحقیق حاضر دو دسته از عوامل، از مدل وایدمن اتخاذ شده که شامل جوّ حمایتی گروه آموزشی برای فعالیتهای پژوهشی، حمایتهای علمی استادان، تشویق دانشجویان به فعالیتهای علمی، تعاملات دانشجویان با همکلاسیها و همـکاریهای دانشگاهی(متغیرهای درون گروه آموزشی) و متغیر عضویت در سازمانهای تخصصی پژوهشی ( متغیر بیرون از گروه آموزشی) است. متغیرهای زمینه (جنس و رشته) برای ارائه این فرضیه که جامعهپذیری در بین رشتههای مختلف و جنسها (زن و مرد) تفاوت دارد. به تحقیق اضافه شده است. این تحقیق با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام شده و دادههای به دست آمده با استفاده از نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل آماری شدهاند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای درنظر گرفته شده برای جامعهپذیری دانشجویان دکتری به میزان اندکی توانستهاند ایفای نقش محقق به وسیله دانشجویان دکتری را توضیح دهند (210/0=²R). فرضیه تفاوت جامعهپذیری در بین دو جنس هرچند تأیید نشد، اما آزمون (T-Test) برای گروههای مستقل نشان داد که گروه آموزشی در قبال دو جنس به صورت یکسانی برخورد نمیکند و نیز بین دو جنس در عضویت سازمانهای تخصصی پژوهشی تفاوت معنیداری وجود دارد. همچنین فرضیه تفاوت جامعهپذیری در بین رشته-های مختلف با آزمون F تأیید شد. دستاورد تحقیق حاضر ضمن بدیع بودن آن در زمینه تحقیق دربـاره جامعهپذیری دانشجویان دکتری در ایران، نشان دادن تأثیر اندک گروه آموزشی بر جامعهپذیری دانشجویان (همسو با مطالعات دیگر در این زمینه) است. همچنین برای سیاستگذاران کلان آموزشی برای سیاستگذاری برای ایجاد جو گروه آموزشی که بتواند هرچه بیشتر دانشجویان دکتری را با نقش-های حـرفـهای خود آشنا سازد، میتواند مفید باشد.
جامعه پذیری دانشجویان دکتری
نقش محقق
دانشگاه تبریز
تعامل میان دانشجویان و اساتید
پشتیبانی علمی استادان
تشویق دانشجویان برای فعالیتهای علمی
مشارکت در فعالیتهای علمی
2009
12
22
17
33
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12786_bedd7ff2b747b73a017ca3cf43efc092.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1388
2
3
طراحی و تبیین الگوی انطباقی مدیریت فناوری اطلاعات برای سازمانهای دولتی کشور
علیرضا
حسنزاده
مریم
حاجیپور ساردویی
شعبان
الهی
با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی ایران، رویکرد و نگرش مدیران و نیاز مبرم سازمانهای دولتی به الگویی ساخت یافته به منظور مدیریت فناوری اطلاعات و آگاهی و شناخت کافی نسبت به برونسپاری هر یک از مؤلفهها و شاخصهای آن الگو، این تحقیق با هدف ارائه الگوی انطباقی مدیریت فناوری اطلاعات برای سازمانهای دولتی کشور، انجام پذیرفته است. روش تحقیق مورد استفاده در این نوشتار، روشی توصیفی است و از لحاظ نوع تحقیق، کاربردی است. جامعه آماری و گروه نمونه مورد مطالعه پژوهش در بخش طراحی الگو متشکل از خبرگان دانشگاهی و در بخش مطالعه موردی برای اجرای الگوی طراحی شده، متشکل از خبرگان وزارت صنایع و معادن و سازمانهای تحت پوشش آن است. پس از بررسی پیشینه پژوهش به طراحی الگو پرداخته شد. سپس بر اساس نظریات خبرگان دانشگاه، الگوی مذکور آزمون شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مؤلفههای الگوی انطباقی مدیریت فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی کشور عبارتند از همراستایی برنامهریزی راهبردی IT و معماری IT سازمان سرمایهگذاری IT، مخاطرات IT، ارائه ارزش و پایش IT. پس از تأیید اجزای و کلیت الگو بر اساس نظریات خبرگان دانشگاهی، الگوی مذکور در وزارت صنایع و معادن و سازمانهای تحت پوشش آن بهکار گرفته شد. نتایج به کارگیری مدل در صنعت با نظریات خبرگان دانشگاه مقایسه و تحلیل و بر این اساس راهکارهای لازم ارائه شد.
الگوی انطباقی
مدیریت فناوری اطلاعات
سازمانهای دولتی
همراستایی
سرمایه گذاری IT
مخاطرات IT
ارائه ارزش
پایش IT
2009
12
22
33
45
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12787_193dad5286aaa4161d85abd2e41528c2.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1388
2
3
بررسی روابط بین برنامهریزی راهبردی و عوامل درون سازمانی در شرکتهای مبتنی بر فناوریهای برتر در ایران
محمد
نقی زاده
پوراندخت
نیرومند
جمشید
صالحی صدقیانی
روح الله
ایزدخواه
فرزان
مجیدفر
کمال
محمدی
مهدی
پاکزاد
مهدی
گودرزی
اهمیت نقش شرکتهایی با فناوری برتر در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها از یک سو و اهمیت تدوین راهبرد برای بقای این شرکتها در فضای رقابتی امروز و به دنبال آن اهمیت روابط بین برنامهریزی راهبردی و عوامل درون سازمانی در این شرکتها از سویی دیگر، لزوم انجام تحقیقی در این زمینه را مشخص میسازد. با توجه به توضیحات فوقالذکر، هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین تدوین برنامهریزی راهبردی و عوامل درون سازمانی در شـرکتهای با فناوری برتر در ایران است. لذا این مقاله به دنبال تعیین میزان ارتباط عوامل درون سازمانی (شامل بر کارکنان، نوع برنامهریزی، تحقیقات بازار، مبانی اصلی تعیین راهبرد) و برنامهریزی راهبردی دراین شرکتهاست. اطلاعات بهدست آمده از پرسشنامه نشان میدهد که اتخاذ برنامهریزی راهبردی در بنگاههای مبتنی بر فناوریهای برتر ایران، با متغیرهایی چون داشتن نیروهای بازاریابی، وجود راهبردهای کاملا مشخص و داشتن تحقیقات بازار درباره مشتریان آینده، همبستگی دارد. از نتایج به دست آمده میتوان نتیجه گرفت که علیرغم این که مدیران این شرکتها برنامهریزی راهبردی را مهم میدانند؛ ولی این نگرش سبب انجام برنامهریزی مزبور نشده است. این موضوع بایستی به عنوان مبحثی در مطالعات آتی مورد تجزیه و تحلیل دقیقتر قرار گیرد. شرکتهای با فناوری برتر که اقدام به استخدام کارکنان با سابقه بازاریابی عمومی مینمایند و به عبارت دیگر این کار را مهم میدانند، در انجام برنامهریزی راهبردی نسبت به سایر شرکتها که اقدام به استخدام این گروه از افراد نمیکنند، موفقتر عمل میکنند. همچنین معلوم شد که شرکتهایی که فرایند برنامهریزی راهبردی را دارند از پیشرفتهای فناورانه و مقتضیات بازار به طور همزمان به عنوان ورودیهای مؤثر در روند برنامهریزی استفاده نمیکنند. در نهایت میتوان گفت این نوع بنگاهها به دلیل اتکا به فناوریهای پیشرفته، از حساسیتهای بیشتری برای تعیین مقاصد و مسیرهای راهبردی برخوردارند که سایه بر ارکان کلیدی دیگر بنگاه نیز میاندازد.
برنامه ریزی راهبردی
شرکتهای مبتنی بر فناوری
تحقیقات بازار
2009
12
22
47
61
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12788_639fb03e89c850d1b238db446fdda96e.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1388
2
3
ارزیابی پیادهسازی سیاستهای علم و فناوری مراکز تحقیقاتی دستگاههای اجرایی
حبیبالله
طباطبائیان
مهدی
فاتح راد
سید محمدحسین
شجاعی
چگونگی طرحریزی، سازماندهی و هماهنگی پژوهشها در گامهای مختلف سیاستگذاری، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی از جایگاهی ویژه در کارامدی نظامهای ملی علم، فناوری و نوآوری برخوردار است. دفتر سیاستگذاری و برنامهریزی کلان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری با ارزیابی سیاستهای ابلاغی علم و فناوری مراکز تحقیقاتی دستگاههای اجرایی کشور، گامی اولیه را در بنیادیترین لایه این مراحل، یعنی سیاستگذاری پژوهش، برداشته است. ارزیابی این مراکز تحقیقاتی، بر روش خود ارزیابی در کنار بازدیدهای حضوری و مصاحبههای نیمهساختیافته مبتنی بوده و در بیست مرکز تحقیقاتی تابع دستگاههای اجرایی کشور انجام شده است.1 در این مقاله پس از تشریح مبانی نظری ارزیابی سیاستها و با نگاه به سیاستهای اجرایی ابلاغی علم و فناوری مراکز تحقیقاتی دستگاههای اجرایی، بر روش، فرایند و نتایج ارزیابیِ انجامشده مروری صورت میگیرد و در پرتو آن پیشنهادهایی برای کارایی و اثربخشی بیشتر ارزیابی سیاستها در حوزه پژوهش ارائه میشود.
ارزیابی سیاست
سیاست علم و فناوری
مراکز تحقیقاتی
2009
12
22
61
75
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12789_78acb62b3a198d7983054a1cb6108381.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1388
2
3
ارائه چارچوب ارزیابی فناوریهای سلامت در نظام بهداشت و درمان ایران؛ مطالعه موردی ربات روبولنز
صنمالسادات
فرنودی
داشتن سلامتی از حقوق اساسی و ابتدایی هر انسانی است. اهمیت بسیار زیاد حوزه سلامت در سطح جامعه و همچنین توسعه روزافزون فناوریهای سلامت و مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی مرتبط با بهکارگیری این فناوریها، اتخاذ تصمیمات مرتبط با این حوزه را با حساسیت و پیچیدگی بیشتری همراه نموده است. از این رو ارائه چارچوبی جامع و فراگیر برای ارزیابی فناوریهای سلامت، اهمیت فراوانی دارد. به همین منظور با شناسایی ابعاد مختلف مطرح در ارزیابی فناوری-های سلامت از دیدگاه ذینفعان گوناگون نظام بهداشت و درمان کشور و بررسی اهمیت هر یک از این ابعاد، چارچوبی را در این خصوص ارائه شده است. در ابتدا پس از مطالعه مستندات موجود، شش بُعد اصلی برای ارزیابی فناوریهای سلامت به همراه پنج گروه ذینفع در نظام بهداشت و درمان کشور شناسایی و استخراج شد. پس از نظرسنجی از خبرگان و انجام تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی دادهها، میزان اهمیت هر یک از ابعاد به طور کلی و همچنین از دید هر یک از گروههای ذینفع تعیین شد. همچنین برای بررسی دیدگاه بازیگران مختلف در نظام بهداشت و درمان کشور پیرامون ابعاد مهم در ارزیابی فناوریهای سلامت، رابطه میان جایگاه شغلی هر یک از این بازیگران اصلی با اولویتهای انتخابی آنها از میان ابعاد ششگانه پیشنهادی بررسی و همبستگی نسبتاً بالایی میان این دو متغیر مشاهده شد. نکته قابل توجه در این چارچوب، در نظر گرفتن ابعاد بیشتر نسبت به تحقیقات مشابه و نیز پارامترهای مطرح برای دو گروه تصمیمگیرندگان سطح خرد و کلان حوزه سلامت و همچنین بررسی نظریات بازیگران و ذینفعان مختلف این حوزه پیرامون ابعاد مهم در ارزیابی فناوریهای سلامت است. در انتها و پس از مشخص شدن چارچوب پیشنهادی، روش جراحی لاپراسکوپی با فناوری روبولنز و جراحی لاپراسکوپی بدون فناوری روبولنز بر پایه چارچوب ارائه شده با یکدیگر مقایسه گردیده که جراحی با فناوری مذکور ترجیح داده شد.
فناوری سلامت
ارزیابی فناوری سلامت
روبات روبولنز
2009
12
22
75
86
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12790_ce7c957673fd9e3ed3f853acad1842e4.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1388
2
3
شناسایی چالشهای سیاستگذاری در نظام ملی نوآوری ایران
منوچهر
منطقی
علی
حسنی
علیرضا
بوشهری
هدف این پژوهش، شناسایی چالشهای سیاستگذاری در نظام ملی نوآوری ایران بر اساس روش دلفی است. براساس یافتههای این پژوهش، در مجموع 48 مؤلفه تأثیرگذار در ناکارامدی کارکرد سیاستگذاری نوآوری شناسایی شده است. لازم به ذکر است که به 30 فقره از این عوامل در پژوهشهای پیشین اشاره شده و 18 مؤلفه دیگر نیز بر اساس پیشنهاد خبرگان درباره ایران شناسایی شده است. این مؤلفهها در سه دسته اصلی و در چارچوب دو مدل ناکارامدی سیاستگذاری نوآوری ایران (مدل تفصیلی و مدل جامع) ارائه شدهاند.
سیاستگذاری
نهاد
نظام ملی نوآوری
ناکارامدی
روش دلفی
ایران
2009
12
22
87
101
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12791_9acec18ddd6782e190961ece10fb1294.pdf