@article { author = {Naghizadeh, Mohammad}, title = {Editorial}, journal = {Journal of Science and Technology Policy}, volume = {10}, number = {4}, pages = {1-2}, year = {2017}, publisher = {Iranian Association for Management of Technology}, issn = {20080840}, eissn = {27834476}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد}, title_fa = {مهمان سردبیر}, abstract_fa = {مهمان سردبیر: نوآوری فناورانه، تغییر پارادایم و شبکه‌های نوآوری شرکت‌های بزرگ، پیشران صنعت و اقتصاد کشورها هستند. هنگامی که صحبت از صنعت خودرو در ژاپن می‌شود نام شرکت تویوتا یا مزدا به ذهن‌ها خطور می‌کند؛ همچنان که به هنگام صحبت از صنعت ارتباطات در آمریکا، همه در ذهن خود نام‌هایی چون اپل و گوگل را مرور می‌کنند. این شرکت‌ها با تکیه بر ظرفیت‌های ویژه خود در خلق نوآوری‌های فناورانه، بازارهای ملی و بین‌المللی را فتح کرده‌اند. حفظ این جایگاه، وابسته به تداوم نوآوری‌های این شرکت‌ها در سطح بین‌المللی است. اما فضای نوآوری روز به روز در حال دشوارتر شدن است آن قدر دشوار که گاهی بزرگانی همچون نوکیا را هم به نابودی می‌کشاند. فناوری روز به روز در حال پیچیده‌تر و تخصصی‌تر شدن است و رقابت جهانی هر روز نفس‌گیرتر می‌شود. این تغییرات سبب افزایش سرسام‌آور و گاهاً غیرقابل تحمل زمان و هزینه‌های نوآوری و توسعه فناوری و به دنبال آن افزایش ریسک این فعالیت‌ها شده است. در کنار این تغییر، روند دیگری نیز به سرعت در حال فراگیر شدن است: "پراکندگی دانش در سطح بازیگران مختلف صنعت شامل شرکت‌های بزرگ، تأمین‌کنندگان سطح اول ، شرکت‌های کوچک و متوسط و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی". امروز به سختی می‌توان ادعا کرد که تمام یا بخش اصلی دانش در یک حوزه صنعتی، درون تنها یک شرکت قرار دارد. این دو روند، منجر به تغییر پارادایم در فرآیند نوآوری شرکت‌های بزرگ شده است. در پارادایم سنتی، شرکت‌های بزرگ ارائه‌کننده محصول نهایی، متولی خلق نوآوری فناورانه و تأمین‌کنندگان سطح اول مسئول ساخت زیرسیستم‌ها هستند. اما در پارادایم جدید، جایگاه خلق نوآوری از مراکز تحقیق‌وتوسعه شرکت‌ها به شبکه‌های نوآوری متشکل از بازیگران کلیدی صنعت منتقل شده است. گوشی‌های سامسونگ از سیستم عامل اندروید استفاده می‌کنند اما آیا درست است که گفته شود گوگل، تأمین‌کننده سامسونگ است؟ چنین نیست به واقع گوگل شریک سامسونگ در نوآوری است. گوگل و سامسونگ در یک شبکه بزرگ نوآوری با یکدیگر کار می‌کنند شبکه‌ای بدون سلسله‌مراتب و با روابط چندجانبه مبتنی بر رابطه برد-برد که دارای یک هدف جمعی واحد است. مثال دیگر در صنعت خودرو است. در پدیده خودروهای متصل، سازندگان زیرساخت‌های شهری و جاده‌ای، تولیدکنندگان محتوا و ارائه‌کنندگان خدمات ناوبری بیش از آنکه در زنجیره تأمین خودروساز تعریف شوند شریک خودروسازان در فرآیند نوآوری هستند. در صنایع بسیار حساسی مانند هواپیماسازی نیز این پدیده را شاهد هستیم. برای اولین بار در تاریخ هواپیماسازی، شرکت بوئینگ طراحی هواپیمای دریم‌لاینر 787 را در شبکه بازیگران انجام داد و نه در مرکز تحقیق ‌و توسعه بوئینگ! به نظر می‌رسد پیشران‌های این تغییر پارادایم در ایران نه تنها کمتر از سایر کشورها نیست که در برخی موارد حتی بیشتر هم می‌باشد زیرا پراکندگی دانش در ایران میان دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی، مراکز تحقیق‌وتوسعه شرکت‌های بزرگ و شرکت‌های کوچک و متوسط فناوری‌محور به شدت وجود دارد. علاوه بر این شرکت‌های بزرگ ایرانی از ظرفیت‌های تحقیق‌وتوسعه و انباشت دانشی زیادی برای نوآوری‌های فناورانه در سطح بین‌المللی برخوردار نیستند. ضمن اینکه پیشران‌های دیگری مانند تعداد زیاد شرکت‌های کوچک دانش‌بنیان دارای محصولات قابل ارائه به کسب‌وکارهای بزرگ‌تر نیز بر جذابیت‌های این رویکرد شبکه‌ای افزوده است. در مواجهه با این تغییر پارادایم در فرآیند نوآوری شرکت‌های بزرگ، اگر سیاست‌گذاران رویکرد تأکید بر همان فرآیند سنتی و ارائه مشوق‌هایی به شرکت‌های بزرگ برای ارتقاء سطح واحدهای تحقیق‌وتوسعه خود با هدف خلق نوآوری‌های قابل رقابت در سطح بین‌المللی را برگزینند - که به نظر می‌رسد فعلاً چنین است - چه اتفاقی رخ می‌دهد یا بهتر است بگوئیم رخ داده است؟ شرکت‌های بزرگ می‌گویند برای دستیابی به این سطح بالا از دانش بایستی هزینه و ریسک زیادی را متحمل شوند به عنوان مثال هزینه توسعه یک پلتفرم خودرو را در حدود هزار میلیارد تومان تخمین می‌زنند و انتظار دارند دولت بخش مهمی از این هزینه را بپردازد که دولت نیز بنا به دلایل مختلف در این کار ناتوان است پس این نوآوری‌های فناورانه عملاً امکان وقوع ندارند. از طرف دیگر با منابع محدود شرکتی برای تحقیق‌وتوسعه نیز نوآوری‌های محدودی رخ می‌دهد که تأثیر چندانی در سطح رقابت‌پذیری بنگاه‌های بزرگ در مقیاس بین‌المللی ندارند و در نتیجه پس از مدتی دید مدیران ارشد این بنگاه‌ها به تحقیق‌وتوسعه منفی شده و آن را تنها امری زائد و هزینه‌بر تلقی می‌کنند که تأثیری بر سطح رقابت‌پذیری و سودآوری شرکت ندارد. در رویکرد دیگر قابل انتخاب توسط سیاست‌گذاران که اگر به درستی درک شده و مورد توجه قرار گیرد احتمالاً می‌تواند کشور را از این دور باطل رویکرد سنتی خارج کند. شرکت‌های بزرگ ارائه‌کننده محصول در نقش معماران نوآوری، یکپارچه‌سازها و انتخاب‌کننده‌های فناوری که مسئولیت اصلی در تجاری‌سازی نوآوری‌ها را بر عهده دارند ظاهر می‌شوند. همچنین در این شبکه‌ها از تأمین‌کنندگان بزرگ سطح اول و بازیگران فناوری بزرگ انتظار می‌رود علاوه بر ایفاء نقش یکپارچه‌سازها و انتخاب‌کنندگان نوآوری به عنوان مهم‌ترین تولیدکنندگان نوآوری نیز عمل نمایند و ضمناً با مدیریت سایر بازیگران، هزینه و ریسک شرکت‌های بزرگ ارائه‌کننده محصول نهایی را کاهش دهند. نهادهای میانجی هم وظیفه ایجاد اعتماد به عنوان مهم‌ترین عامل شکل‌گیری و تثبیت این شبکه‌ها را بر عهده دارند. شکل‌دهی، مدیریت و کسب منافع از این شبکه‌های نوآوری یکی از موضوعات کلیدی و چالش‌برانگیز سیاست‌گذاری فناوری و نوآوری در جهان است. بحث بیشتر در مورد این موضوع از حوصله این نوشتار خارج است اما لازم است به سه نکته درباره سیاست‌گذاری در این حوزه اشاره شود: - سیاست‌گذاران و مدیران صنعت و فناوری ایران بایستی این تغییر پارادیم در توسعه نوآوری را به خوبی درک کنند. این درک، یک مفهوم ظاهری نیست بلکه باید در نگرش‌ها و مهم‌تر از آن، خود را در رفتارها و سیاست‌های صنعتی و فناوری کشور نشان دهد. بایستی متناسب با این تغییر پارادایم، الزامات ملی و بین‌المللی آن را نیز تبیین و پذیرفت. - باید دو رکن اصلی این شبکه‌ها یعنی شرکت‌های تأمین‌کننده بزرگ سطح اول و میانجی‌ها را به رسمیت شناخت و به عنوان بازیگران اصلی شبکه‌های نوآوری تقویت نمود. هر سیاستی برای توسعه شبکه‌های نوآوری بدون توجه به این دو بازیگر اصلی محکوم به شکست است. شاید بتوان دلیل بخش بزرگی از شکست‌های مرتبط با طرح‌های اتصال شرکت‌های کوچک دانش‌بنیان و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی به شرکت‌های بزرگ ارائه‌کننده محصول نهایی را در فقدان توجه به این دو بازیگر جستجو کرد. - سیاست‌ها بایستی متناسب با این تغییر پارادایم، مورد بازبینی اساسی قرار گیرند. به عنوان مثال چون شبکه‌های نوآوری، مورد توجه اتحادیه اروپا است بنابراین برنامه افق 2020 اتحادیه اروپا نیز بر تقویت این شبکه‌ها تأکید می‌کند. سیاست‌های تقویت تک‌شرکت باید به سیاست‌های هوشمندانه مشوق شبکه‌سازی در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی تغییر کند. بایستی در رفتارهای حمایتی نهادهایی همچون وزارت صنعت، معدن و تجارت؛ معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی تغییراتی اساسی صورت گیرد. تقریباً تمامی این مشوق‌ها که در سال بالغ بر چندین هزار میلیارد تومان می‌شود بر تقویت شرکت‌ها به صورت انفرادی تأکید دارند که به نظر نمی‌رسد هرگز منجر به رقابت‌پذیری صنعتی و فناوری در سطح بین‌المللی شود. همان حداقل سیاست‌های شبکه‌محور مانند طرح‌های کلان ملی مصوب شورای عالی عتف نیز با کج‌سلیقگی سیاست‌گذاران و ضعف اجرایی متولیان این شبکه‌ها در حال شکست و زوال است. نوشته را با نقل‌قولی از آلبرت انیشتن به پایان می‌رسانم که می‌گوید "مسائلی که به دلیل سطح فعلی تفکر ما به وجود می‌آیند نمی‌توانند با همان سطح تفکر حل شوند".}, keywords_fa = {ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد ندارد}, url = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12990.html}, eprint = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12990_d98a5900a0b27e22475994d15bb47c7c.pdf} } @article { author = {Motavasseli, Mahmood and shojaeei, saeed and Mohammadi Eliasi, Ghanbar and Chitsazan, Hasti}, title = {). Exploring the Institutional Challenges of Transactions between Venture Capitals – Technological Firms.}, journal = {Journal of Science and Technology Policy}, volume = {10}, number = {4}, pages = {1-14}, year = {2017}, publisher = {Iranian Association for Management of Technology}, issn = {20080840}, eissn = {27834476}, doi = {}, abstract = {The prominent role of technology-based small firms (TBSFs) in economic growth is prevalent in the literature. However, access to appropriate financial resources is a critical success factor for TBSFs. Venture capital (VC) funds are the key player in financing TBSFs. But, in developing countries, such as Iran, VC industry is inmature and underdeveloped. One of the main obstacle ahead of this industry is the challenges that exist in transactions between two parties (i.e. venture capitalists and TBSFs). So, the current study has executed to explore such challenges during the various stages of VC process. To do this, 29 in-depth interviews were conducted and the datas were analized applying grounded theory method. Also, the institutional theory was adapted in this study, because the institutions provide the frameworks in which the incentives and relation among all actors, including VC fund and TBSFs, are determined. The research finding (that was concluded using the Williamson institutional model) suggest that institutions such as information disclosure standards, tax regulations, intellectual property rights, protection of shareholders rights, law enforcement, government supportive policies, financial market institutions and several other socio-cultural such as collective action culture are critically important in setting up the relationship between the venture capitalists and TBSFs. So, it is recommended that policy makers reform institutions instead of direct intervention to develop the VC industry.      }, keywords = {Venture capital,Technology-Based Small Firms,Transaction,Corporate Finance,Institutional Theory,Grounded Theory Method}, title_fa = {واکاوی چالش‌های نهادی تبادلات سرمایه‌گذاران خطرپذیر با شرکت‌های فناوری‌محور}, abstract_fa = {نقش شرکتهای کوچک فناوریمحور در توسعه کشورها بر کسی پوشیده نیست اما عدم دسترسی به سرمایه یکی از بزرگترین موانع رشد این شرکتهاست سرمایهگذاران خطرپذیر در تمین سرمایه این شرکتها بیشترین نقش را دارند حال آنکه صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران توسعهیافته نیست از آنجا که یکی از مهمترین دلایل این مسئله چالشهایی است که سرمایهگذاران و شرکتهای فناوریمحور در تعامل با یکدیگر دارند این مطالعه تلاش داشته این چالشها را در مراحل مختلف فرآیند سرمایهگذاری خطرپذیر واکاوی نماید در این مطالعه مصاحبه عمیق از خبرگان اخذ و دادههای به دست آمده با روش نظریه برخاسته از دادهها تجزیه و تحلیل شد در انجام این کار رویکرد نهادی مدنظر بوده چون این نهادها هستند که انگیزهها و چگونگی ارتباط میان بازیگران از جمله سرمایهگذاران خطرپذیر و بنگاههای کوچک فناوریمحور را تعیین میکنند نتایج که با استفاده از مدل نهادی ویلیامسون جمعبندی شدند نشان میدهد که نهادهایی همچون استانداردهای افشا اطلاعات مالیات مالکیت فکری و حقوق صاحبان سهام اجرای قراردادها جهتگیریهای حمایتی حاکمیت در تمین مالی فناوری نهادهای مالی و برخی نهادهای فرهنگیاجتماعی همچون ضعف فرهنگ کار تیمی در ایجاد مسئله مورد پژوهش نقش اساسی دارد لذا توصیه میشود سیاستگذاران به جای مداخله مستقیم برای توسعه صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر موانع نهادی را اصلاح نمایند}, keywords_fa = {سرمایه‌گذاری خطرپذیر,بنگاه‌های کوچک فناوری‌محور,مبادله,تأمین مالی شرکتی,نظریه نهادی,نظریه برخاسته از داده‌ها}, url = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12991.html}, eprint = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12991_74800143d3213e203ba1ca2e6b77b73d.pdf} } @article { author = {Sohrabi, Babak and khalili Jafarabad, َAhmad and Roodi, َAmir}, title = {Discover the Properties of Emerging Research Areas Using Meta-Synthesis Method}, journal = {Journal of Science and Technology Policy}, volume = {10}, number = {4}, pages = {15-30}, year = {2017}, publisher = {Iranian Association for Management of Technology}, issn = {20080840}, eissn = {27834476}, doi = {}, abstract = {  Detection of emergence research areas is an important issue for science and technology policy makers and researchers. Despite the importance of this subject, there is no comprehensive study to define the emergence and metrics that needed for its detection. In this study, we selected 1833 papers from web of science (WOS) that are published between 1970 and 2017. Then we used meta-synthesis method on 68 finalized papers that are completely related to the purpose of this research and extracted several metrics. Generalizability, innovation and penetration are the extracted construct. We also extracted 9 concept and 29 codes related to each metric. We also come up with a definition for emergence research area which is "the emergence research area is highly important and novel area that born very fast and have great impact on related research areas and also can attract researchers and other influencers of science". Keywords: Detection, Emergence Research, Meta-Synthesis    }, keywords = {Detection,Emergence Research,Meta-Synthesis}, title_fa = {کشف ویژگی‌های حوزه‌های تحقیقاتی نوظهور با استفاده از روش فراترکیب}, abstract_fa = {کشف حوزه‌های تحقیقاتی نوظهور از جمله موارد مهم برای سیاست‌گذاران علم و فناوری و پژوهشگران است. علی‌رغم اهمیت این موضوع تاکنون مطالعه جامعی به منظور ارائه تعریفی مشخص و همچنین تبیین مؤلفه‌های شناسایی یک حوزه تحقیقاتی نوظهور انجام نشده است. در این مطالعه 1883 مقاله و پژوهش مرتبط سال‌های 1970 تا 2017 از نمایه استنادی Web of science انتخاب شد که با استفاده از روش فراترکیب و معیارهای ورود، در نهایت 68 مقاله در راستای هدف مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. معیارهایی که مفهوم نوظهور بودن یک حوزه یا شاخه علمی را بیان می‌دارند استخراج و سه مقوله «تعمیم‌پذیری»، «نوآوری» و «نفوذ» به علاوه 9 مفهوم و 29 کد متناظر با هر معیار، طراحی و تبیین شد. در این مطالعه همچنین تعریفی از یک حوزه علمی نوظهور ارائه شد: "حوزه علمی با اهمیت زیاد که به تازگی ایجاد و فرآیند شکل‌گیری آن به سرعت طی شده باشد و پس از ایجاد نیز سطح وسیعی از تأثیرات و وابستگی‌ها را بر روی پژوهش‌های حوزه خود و سایر حوزه‌ها داشته باشد و نظر تعداد زیادی از پژوهشگران و دست‌اندرکاران علمی را هم به خود جلب کند". کلیدواژه‌ها: کشف، حوزه تحقیقاتی، نوظهور، فراترکیب برای استنادات بعدی به این مقاله، قالب زیر به نویسندگان محترم مقالات پیشنهاد می‌شود: Sohrabi, B., Khalili Jafaraabd, A., & Roodi, A. (2017). Discover the Properties of Emerging Research Areas Using Meta-Synthesis Method. Journal of Science & Technology Policy, 9(4), 15-30. {In Persian}.}, keywords_fa = {کشف,حوزه تحقیقاتی,نوظهور,فراترکیب}, url = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12992.html}, eprint = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12992_52c552ebfafb90399cba02302570c65f.pdf} } @article { author = {Nilforoushan, Hadi and Ghaffarzadegan, Mahshid and Peymankhah, Sadegh and Rahmani, Soma}, title = {Technological Learning Failure Causes in Gas Industry}, journal = {Journal of Science and Technology Policy}, volume = {10}, number = {4}, pages = {33-44}, year = {2017}, publisher = {Iranian Association for Management of Technology}, issn = {20080840}, eissn = {27834476}, doi = {}, abstract = {Gas industry is a highly important technology-driven industry in Iran's economy. Despite numerous domestic and foreign investments in the industry, it is still dependent on foreign countries during decades ago. In other words, little technological learning has been occurred there. The aim of this research is examining the technological learning failure in the gas industry. For this purpose, the interviews were conducted with some gas experts, and after coding the interviews, seven factors were identified as the impact factors on technological learning failure, these factors are "lack of feedback loops on gas industry value chain, lack of border process between gas industry and its environment, lack of access to tacit knowledge, lack of economies of scale because of the declining development programs and demand stability, weak access to the international training courses and resources, high degree of integration complexity and lack of concentration on learning strain of design and engineering". Finally, at the end of the paper, some policy advices are suggested to overcome these failure factors. Keywords: Technological Learning, Technological Capability, Gas Industry, Learning Failure, Learning Policy  }, keywords = {Technological Learning,Technological Capability,Gas Industry,Learning Failure,Learning Policy}, title_fa = {عوامل ناکامی یادگیری فناورانه در صنعت گاز}, abstract_fa = {صنعت گاز صنعتی فناوری‌بر و بااهمیت در اقتصاد ایران است. با وجود سرمایه‌گذاری‌های فراوان داخلی و خارجی در این صنعت، میزان وابستگی فناورانه صنعت گاز ایران به خارج از کشور طی چهار دهه گذشته در بسیاری بخش‌ها کاهش چندانی نداشته و به بیانی دیگر یادگیری فناورانه کمی در این صنعت به وقوع پیوسته است. مقاله حاضر به دنبال بررسی عوامل ناکامی یادگیری فناورانه در صنعت گاز است. برای این منظور، مصاحبه‌هایی با خبرگان صنعت گاز صورت گرفت که پس از کدگذاری مصاحبه‌های انجام‌شده، هفت عامل "فقدان حلقه‌های بازخورد در زنجیره صنعت گاز"، "تعاملات ضعیف با محیط پیرامونی صنعت گاز"، "عدم امکان دسترسی به منابع دانش ضمنی صنعت گاز در سطح جهانی"، "افول برنامه‌های توسعه‌ای و کاهش تقاضا برای توسعه صنعت و در نتیجه از دست رفتن اقتصاد مقیاس"، "عدم دسترسی به منابع و آموزش‌های بین‌المللی برای پرسنل و ظرفیت جذب پائین"، "پیچیدگی یکپارچه‌سازی در بخش‌هایی نظیر پالایش و دیسپچینگ" و "عدم تمرکز بر توسعه توانمندی‌های طراحی و مهندسی به عنوان سویه اصلی یادگیری" عوامل مؤثر بر ناکامی یادگیری فناورانه شناخته شدند. کلیدواژه‌ها: یادگیری فناورانه، قابلیت‌های فناورانه، صنعت گاز، ناکامی یادگیری، همپایی، سیاست یادگیری برای استنادات بعدی به این مقاله، قالب زیر به نویسندگان محترم مقالات پیشنهاد می‌شود: Nilforoushan, H., Ghaffarzadegan, M., Peymankhah, S., & Rahmani, S. (2017). Technological Learning Failure Causes in Gas Industry. Journal of Science & Technology Policy, 9(4), 31-44. {In Persian}.}, keywords_fa = {یادگیری فناورانه,قابلیت‌های فناورانه,صنعت گاز,ناکامی یادگیری,همپایی,سیاست یادگیری}, url = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12993.html}, eprint = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12993_75dbef76ef9b149edd7bdf1e2376a4d7.pdf} } @article { author = {Mousavi, Arash}, title = {Investigating the Role of Basic Sciences for Comprehensive Development of Developing Countries}, journal = {Journal of Science and Technology Policy}, volume = {10}, number = {4}, pages = {45-54}, year = {2017}, publisher = {Iranian Association for Management of Technology}, issn = {20080840}, eissn = {27834476}, doi = {}, abstract = {There is no doubt in today's world about the importance of technology and applied sciences for the process of economic development. Basic sciences and the role of these sciences in the process of development though have been not studied enough and there is no widespread consensus about the importance of these sciences for development. In this paper, we introduce and assess the arguments for and against the importance of these sciences for developing countries. We also provide a non-linear argument in favor of basic sciences. From an economic point of view, we argue that basic sciences and the researches related to them play a role like national transportation sub-structures which are necessary for the performance of private sector and hence, for economic development. We show that notable parts of this knowledge sub-structure are in the form of non-tradable capabilities. These capabilities, therefore, should be developed through indigenous ways. In the end, we add to this economic approach a discussion about functions of basic sciences for development of rationality, formation of social capital, and political and cultural development.      }, keywords = {Basic Sciences,Economic Development,Economics of science,Political Development,Rationality}, title_fa = {واکاوی نقش علوم بنیادی در پیشرفت همه‌جانبه کشورهای در حال توسعه}, abstract_fa = {در دنیای امروز که با سرعتی خیرهکننده در حال حرکت به سمت دانشبنیان شدن تقریبا همه فعالیتهای اقتصادی است درباره نقش فناوری و علوم کاربردی در فرآیند توسعه کشورها ابهام چندانی وجود ندارد علوم بنیادی و نقش این علوم در فرآیند توسعه اما به حد کافی مورد توجه و مطالعه قرار نگرفته و اجماع فراگیری در خصوص اهمیت این علوم برای توسعه وجود ندارد در این مقاله ضمن معرفی و نقد مواضعی که معمولا له یا علیه اهمیت علوم بنیادی برای کشورهای در حال توسعه مطرح میشوند به پرورش یک استدلال غیرخطی به نفع علوم بنیادی پرداخته شده است بنا به استدلالی از زاویه اقتصاد علوم بنیادی و تحقیقات مرتبط با این علوم نقشی مشابه زیرساختهای حملونقل در یک کشور را ایفا میکند که این نقش برای فعالیت اقتصادی بخش خصوصی و در نتیجه برای توسعه اقتصادی ضروری است همچنین نشان داده شده که بخشهای قابل توجهی از این زیرساخت دانشی از جنس قابلیتهای غیرقابل خرید و فروش بوده که میبایست صرفا به شکل بومی توسعه داده شوند این منظر اقتصادی سپس با نشان دادن کارویژههای علوم بنیادی در توسعه عقلانیت ساخت سرمایه اجتماعی و حرکت به سمت توسعه سیاسی و فرهنگی تکمیل شده است}, keywords_fa = {علوم بنیادی,توسعه اقتصادی,اقتصاد علم,توسعه سیاسی,عقلانیت}, url = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12994.html}, eprint = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12994_ffcb7864cd39c3e1b9c1906b7b73e0f4.pdf} } @article { author = {Safdari Ranjbar, Mostafa and Rahmanseresht, Hossein and Manteghi, Manochehr and Ghazinoori, Seyed Soroush}, title = {Sectoral Innovation System of a Complex Product System Industry: Gas Turbine}, journal = {Journal of Science and Technology Policy}, volume = {10}, number = {4}, pages = {55-70}, year = {2017}, publisher = {Iranian Association for Management of Technology}, issn = {20080840}, eissn = {27834476}, doi = {}, abstract = {Sectoral innovation systems perspective presents a proper framework to analyze formation and evolution of different industries. Despite various differences and distinctions, so far majority of studies in this field, have been focused on mass-produced consuming goods industries, and it is difficult to find studies that have examined capital goods and complex product systems industries. So, this research aims at introducing key players and actors, describing the path of formation and evolution of knowledge and technology, identifying influential policies and institutions, and explaining market structure and demand condition of Iran’s gas turbine industry as a complex product systems industry, through employing qualitative approach and case study strategy. This research findings include: 1) The path of formation and accumulation of knowledge and technology of manufacturing gas turbine in Iran including technological capabilities and technology acquisition strategies; 2) Diversity and dynamics of influential government policies on the formation and evolution of this sector including leading, investment, procurement and facilitation policies; 3) Duopolistic and politicized market structure in Iran’s gas turbine industry including limited number of suppliers and customers (government) and high and growing domestic demand for different types of gas turbines; 4) Examining the impact of international sanctions on iranian gas turbine producers. Keywords: Sectoral Innovation System, Complex product Systems, Gas Turbine Industry}, keywords = {Sectoral innovation system,Complex Product Systems,Gas Turbine Industry}, title_fa = {نظام نوآوری بخشی یک صنعت تولیدکننده محصولات و سامانه‌های پیچیده: توربین‌های گازی}, abstract_fa = {دیدگاه نظام‌های نوآوری بخشی، چارچوب مناسبی را برای تحلیل شکل‌گیری و تکامل صنایع مختلف ارائه می‌دهد. با وجود تفاوت‌ها و تمایزهای متعدد میان صنایع تولیدکننده محصولات مصرفی با نظام تولید انبوه و صنایع تولیدکننده محصولات و سامانه‌های پیچیده، تاکنون عمده پژوهش‌های انجام‌شده در زمینه نظام‌های نوآوری بخشی بر مطالعه صنایع تولیدکننده محصولات مصرفی با نظام تولید انبوه تمرکز کرده‌اند و پژوهش‌های اندکی یافت می‌شود که به مطالعه صنایع تولیدکننده کالاهای سرمایه‌ای و محصولات و سامانه‌های پیچیده پرداخته باشند. این مقاله قصد دارد با بکارگیری رویکردی کیفی و مطالعه موردی به مطالعه نظام نوآوری بخشی صنعت توربین‌های گازی در ایران به عنوان یک صنعت تولیدکننده محصولات و سامانه‌های پیچیده و نیز به معرفی بازیگران و کنشگران اصلی، توصیف مسیر شکل‌گیری و انباشت دانش و فناوری، شناسایی سیاست‌ها و نهادهای تأثیرگذار و تشریح شرایط بازار و تقاضا در این صنعت بپردازد. یافته‌های این پژوهش دربرگیرنده این موارد است: 1) مسیر شکل‌گیری و انباشت دانش و فناوری ساخت توربین‌های گازی، مشتمل بر قابلیت‌های فناورانه و راهبردهای کسب فناوری در بنگاه‌های سازنده توربین‌های گازی؛ 2) تنوع و پویایی سیاست‌های تأثیرگذار دولت بر شکل‌گیری و تکامل این بخش، مشتمل بر سیاست‌های راهبری، سرمایه‌گذاری، خرید و تسهیل‌گری؛ 3) ساختار انحصاری و سیاسی بازار صنعت توربین‌های گازی در ایران، مشتمل بر عرضه‌کنندگان و مشتریان (دولت) محدود و تقاضای بالا و روزافزون داخلی برای توربین‌های گازی با کاربردهای مختلف؛ 4) بررسی اثر تحریم‌های بین‌المللی بر فعالیت‌ها و اقدامات شرکت‌های ایرانی سازنده توربین‌های گازی. کلیدواژه‌ها: نظام نوآوری بخشی، محصولات و سامانه‌های پیچیده، صنعت توربین‌های گازی برای استنادات بعدی به این مقاله، قالب زیر به نویسندگان محترم مقالات پیشنهاد می‌شود: Safdari Ranjbar, M., Rahmanseresht, H., Manteghi, M., & Ghazinoori, S. (2017). Sectoral Innovation System of a Complex Product System Industry: Gas Turbine. Journal of Science & Technology Policy, 9(4), 55-70. {In Persian}.  }, keywords_fa = {نظام نوآوری بخشی,محصولات و سامانه‌های پیچیده,صنعت توربین‌های گازی}, url = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12995.html}, eprint = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12995_3461bd6cdc7850b4df014210cb3ea547.pdf} } @article { author = {Noorizadeh, Mahboobeh and Kalantari, Ismail and Habiba, Saeid}, title = {jstp}, journal = {Journal of Science and Technology Policy}, volume = {10}, number = {4}, pages = {77-99}, year = {2017}, publisher = {Iranian Association for Management of Technology}, issn = {20080840}, eissn = {27834476}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Genetically Modified Foods (GMFs),Public Attitude,Structural equation modeling,Perceived Benefits,Perceived Risks}, title_fa = {مدل‌سازی نگرش شهروندان استان تهران به محصولات غذایی تراریخته با معادلات ساختاری}, abstract_fa = {چکیده ظهور محصولات غذایی تراریخته مانند بسیاری نوآوری‌های دیگر با موافقت‌ها و مخالفت‌های گسترده‌ای هم در جوامع علمی و هم در جوامع عمومی روبرو شده است. گسترش این فناوری مستلزم درک درست عموم مردم از منافع و کاستن هراس ناشی از مخاطرات آن است. هدف این پژوهش طراحی مدلی برای اندازه‌گیری نگرش عامه به محصولات غذایی تراریخته است. برای این کار از مدل‌سازی معادلات ساختاری به روش PLS استفاده شده است. جامعه هدف پژوهش شامل شهروندان استان تهران و نمونه منتخب متشکل از 830 شهروند بوده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که نگرش به محصولات غذایی تراریخته متأثر از دو عامل منافع و مخاطرات درک‌شده از آن است. این دو عامل خود متأثر از سه عامل نگرش کلی به علم و فناوری، آگاهی نسبت به محصولات تراریخته و اعتماد به این محصولات است. نتایج این پژوهش همچنین نشان می‌دهد که نگرش کلی به محصولات غذایی تراریخته مثبت بوده که البته نگرش مردان نسبت به زنان و مجردها نسبت به افراد متأهل مثبت‌تر است. از آنجا که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، تلویزیون و سایت‌های اینترنتی به ترتیب سه رسانه اصلی در کسب اطلاعات توسط عموم مردم شناسایی شده‌اند بنابراین توصیه می‌شود که سیاست‌گذاران برای شکل‌دهی به نگرش عامه مردم درباره محصولات غذایی تراریخته و به ویژه کاستن از نگرانی‌های غیرعلمی در خصوص مخاطرات این محصولات، از سه رسانه فوق‌الذکر به صورتی تأثیرگذارتر و گسترده‌تر استفاده کنند. کلیدواژه‌ها: محصولات تراریخته، نگرش عامه، مدل‌سازی معادلات ساختاری، منافع درک‌شده، مخاطرات درک‌شده برای استنادات بعدی به این مقاله، قالب زیر به نویسندگان محترم مقالات پیشنهاد می‌شود: Nourizadeh, M., Kalantari, E., & Habiba, S. (2017). Modeling of Tehran Residents Attitude to GMFs Using Structural Equations. Journal of Science & Technology Policy, 9(4), 71-83. {In Persian}.  }, keywords_fa = {محصولات تراریخته,نگرش عامه,مدل‌سازی معادلات ساختاری,منافع درک‌شده,مخاطرات درک‌شده}, url = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12996.html}, eprint = {https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12996_095d6f80aa8a26eca8a0d57f687ea222.pdf} }