2024-03-28T12:57:48Z
https://jstp.nrisp.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=464
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
2
نهاد علم، هویت علم و ارتباط با جامعه
کیوان
الستی
علم دارای نوعی هویت است؛ هویتی نهادی و شناختی که سازوکارِ درونی، اهداف و در نتیجه علم بودن آن را تضمین میکند. در نگرشِ مرتونی، (بخشی از) هویت علم را میتوان در قالب هنجارهایی (همانند جهانشمولی، اشتراکگرایی، شکسازمانیافته و بیغرضی) معرفی کرد که اعضای یک اجتماع علمی از آنها تبعیت میکنند. این هنجارها سازوکارِ درونیِ علم را به نحوی شکل میدهند که به آرمانهایِ آن (از جمله تولیدِ دانش و در نتیجه کشفِ حقیقت) منجر شود. در نگرشی کوهنی، ماهیت علومطبیعی در درون چارچوبهای مفهومی و روشی خاصی که «پارادایم (ابرانگاره)» نامیده میشود شکل میگیرد. پارادایمها حاوی (نه تنها هنجارها، بلکه) باورها و ارزشهای یکسانی است که تنها افراد متخصص و تربیتشده در همان چارچوب را پذیرا خواهد بود. ادعا شدهاست که ازدسترفتن هنجارهای علمی و چارچوبهای مفهومی و روشی، به مخدوششدن هویتِ علم و سازوکارِ نهادِ علم منتهی خواهد شد.
غالباً گفته میشود که علم باید با صنعت ارتباط داشته باشد و دلایل قانعکنندهای نیز برای آن ارائه شدهاست. دلایل قانعکننده دیگری نیز ارائه میشود که مبتنی بر آن نهادهای علمی و دانشگاهی به تعامل با جامعه بزرگتر نیاز دارند و در همین راستا، عبارتها و رویکردهایی همانند «مسئولیتِ اجتماعیِ علم و دانشگاه[1]»، «درگیرشدن عموم مردم در فرایند علم[2]»، «علم شهروندان[3]» و اصطلاحات مشابه دیگر، دائماً تکرار شده و مورد تأکید و تأیید قرار گرفته است. این بحثها به جز اینکه همگام با تحولاتی به نظر میرسد که در دنیا در علم و پژوهش و دانشگاه در حال شکلگرفتن است، از وجوه اخلاقیِ تصمیمگیری و برنامهریزی درباره علم نیز قلمداد میشوند.
در ایران نیز موضوعِ چگونگیِ ارتباطِ علم با محیط اقتصادی و اجتماعی پیرامون، و شیوههایِ متحققکردن این ارتباط، موضوع بررسی و تحقیقات متعددی بوده، و مسیری که غالباً دنبال شده، انجام تحقیقاتِ دادهمحور با استخراج و تحلیل دادهها، ترسیم مدل، نگارش سندها و در نهایت ارائۀ شاخصها و معرفی مشوقهایی بوده است که «علم» و «پژوهشهای تعاملکننده آینده» را شکل خواهند داد.
با این حال مشخص نیست که در تغییراتی که بر آن تاکید میشود چه چیز حافظِ هویتِ علم خواهد بود. اینکه چطور دانشمندانی که در چارچوب سختِ پارادایمیک و در آزمایشگاههایی که روالهای آن مبتنی بر روشهای علمی نهادینه شده، فعالیت میکنند میتوانند بدون ازدسترفتن هویت علمی با پیرامون خود در تعامل باشند، موضوعی قابل بررسی و فراتر از صرفاً یک تصمیم و ارائۀ مشوقهایی برای تغییر خواهد بود.
روشن است که باید «تعامل داشتن با صنعت و جامعه» را از «تحت نفوذ صنعت و جامعه قرار گرفتن» مجزا کرد. به لحاظ مفهومی در معنای واژۀ «تعامل»، حداقلی برای علم (که آن را «هویت علم» نامیدیم) مستتر است. علم میتواند با هر نظام و نهاد دیگری در «تعامل» باشد اما همچنان مرزها و در نتیجه هویت خود را حفظ کند و امکان تصمیمگیری و دفاع از منافع خود را دارا باشد. «تعامل» با ازبینرفتن مرزهای علم (و لاجرم هویت علم) و تحت نفوذ بازار یا سیاست درآوردنِ علم مغایرت دارد. اما باقیماندن در سطح «تعامل» (و سقوط نکردن به سطوح نازلتر) نیز نیاز به مراقبت دارد.
رمز این تفاوت را ابتدا در کلمهها و استعارههایی که در این ادبیات به کار رفته میتوان پیدا کرد. استعارههایی که ممکن است در فرایندِ مهندسیِ معکوس از تجربیات انجامشده در دنیا، کمتر مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال، «مسئولیت» واژهای است که غالباً به افرادِ انسانی و دارای قدرت تصمیمگیری نسبت داده میشود. مفهومِ مسئولیت، ارتباط تنگاتنگی با مفهوم آزادی دارد. موجودی که آزادی انتخاب ندارد، به لحاظ اخلاقی و اجتماعی نیز دارای مسئولیت نخواهد بود. آزادی انتخاب نیز تنها به موجودی نسبت داده میشود که به واسطه هویتِ مستقل، از قدرت تصمیمگیری برخوردار است.
بهکار رفتنِ مداومِ واژۀ «مسئولیت» برای نهادهای اجتماعی، مثلاً در عبارتهایی همانند «مسئولیتِ اجتماعیِ علم و دانشگاه»، یا «نوآوری و پژوهش مسئولانه»، اشاره به این دارد که نهادِ علم، نهادِ دانشگاه، و نهادهایی که امر نوآوری و پژوهش را محقق میکنند، دارای استقلال و به لحاظِ درونی دارای قدرتِ تصمیمگیری فرض شدهاند. این استقلال به این تعامل، معنا داده و حافظ هویت آن نهاد در مسیر تحولات خواهد بود.
اما تا چه اندازه میتوان آنچه را که در نتیجه سیاستهای برونعلمی و از بالا به پایین (برای شکلدادن به رابطه میان علم و صنعت، یا علم و جامعه) حاصل میشود «تعامل» نامید؟ وقتی سیاستگذاران برای تغییر جهت دادن به مسیر علم و پژوهش (به قصد ارتباط با محیط پیرامون) مشوقهایی را تعیین میکنند چقدر به حفظ «هویت علم» توجه کردهاند؟
متاسفانه تعجیلی که دولتهای «کوتاه مدت!» در به سرانجام رساندن برنامهها و تغییرات دارند وقت و فرصت زیادی برای توجه به جنبههای هویتی باقی نمیگذارد. مشوقهای برونعلمی غالباً نسبت به آنچه که باید در (نهاد) علم حفظ شود خنثی است. و به واسطه همین، بسیار محتمل است که آنچه در درون نهاد علم به این مشوقها واکنش نشان میدهد به مرور زمان، «انگیزهاش» را برای حفظ هویتِ درونیِ علم (یعنی چارچوبها و هنجارها و باورها و روالهای صحیح علمی) از دست بدهد.
در این راستا، میتوان پژوهشها، متون، اسناد و مدلها و نگرشها و دیدگاههایی را که برای تغییر علم و پژوهش در طول این سالها در ایران تدوین شده به قصد پاسخ گفتن به این نوع سوال مجدد بررسی کرد؛ این سوال که در پرتوی تغییراتی که حاصل این نوع سیاستها است، چه چیز تضمین خواهد کرد که نهاد علم، سازوکارهای اصلی و مؤثر خود را همچنان حفظ کند. به عنوان مثال چه چیز تضمین میکند که علم (که از هنجارهایش «صداقت» و از آرمانهایش «رسیدن به حقیقت» است) در نتیجه تمایلی که به تغییر مبتنی بر مشوقها پیدا خواهد کرد، به دروغگویی، جعلِ داده، رقابتهایِ پوچ و تظاهرِ به انجام عملِ علمی نخواهد افتاد؟
[1] Social Responsibility of science
[2] Public Engagement of science
[3] Citizen Science
2021
06
22
1
3
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13891_8244c120c70e8cf8aabfb5240fcc075d.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
2
تحلیل و بررسی فهم عمومی از فناوری نانو در بین دانشجویان
محمد امین
قانعی راد
آرمان
خالدی
شهره
نصری
آگاهی عمومی مردم نسبت به علم و فناوری در موفقیت و توسعه فناوری در جامعه تأثیرگذار است و لذا مطالعه شناخت و نگرش مردم به علم و فناوری بسیار اهمیت دارد. در این میان، فناوری نانو به عنوان یک فناوری با قابلیت فوق العاده برای تولید طیف متنوعی از محصولات در حوزههای مختلف تلقی می شود. لذا فهم عمومی مردم نسبت به این فناوری در توسعه آن تاثیرگذار خواهد بود. هدف اصلی این پژوهش ارائه چارچوبی برای تحلیل و ارزیابی فهم عمومی از فناوری نانو در ایران بر اساس ابعاد مختلف و اجرای پیمایشی در این زمینه است. بر این اساس، پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و برای انجام آن از روش مطالعات کتابخانهای (برای شناسایی ابعاد مختلف و تدوین چارچوب فهم عمومی نانوفناوری) و پیمایش (برای اجرای نسخه راهنما بر اساس چارچوب پیشنهادی) استفاده شده است. ابزارهای پیمایش نیز مصاحبه و پرسشنامه بوده است، که پرسشنامه آن، مجموعهای از شاخصهای فهم عمومی از علم و فناوری را در برمیگیرد. نتایج پژوهش نشان میدهد که میان ادراک دانشجویان از مخاطرات و مزایای فناوری نانو و همچنین میزان آشنایی دانشجویان رشتههای مختلف با فناوری نانو تفاوت وجود دارد؛ همچنین در میان متغیرهای جمعیتشناختی، جنسیت و گرایش مذهبی به ترتیب از جمله متغیرهای تأثیرگذار بر آشنایی و اعتماد به فناوری نانو بودهاند.
فهم عمومی علم و فناوری
فناوری نانو
درک عمومی از علم و فناوری
مدل کمبود
مدل مشارکت
2021
06
22
1
18
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13892_61c26339b0613ce6eec9575c41bf8b5d.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
2
پردازش نظری اجرای پروژههای علم شهروندان در ایران
مرسده
پهلوانیان
میثم
شیرخدایی
نادر
رازقی
رویکردهای مشارکتی نظیر علم شهروندان، ابزاری مهم برای ارتقا و توسعه علم در هر جامعهای محسوب میشود. در کشور ایران پروژههای علم شهروندان در سطحی محدود اجرا میشوند و به طور فراگیر مورد استقبال عموم واقع نشدهاست که مبین شکافی میان عامه مردم و صاحبان دانشِ علم و سیاست در کشور است. این مطالعه، مدلی جامع برای اجرای علم شهروندان ارائه دادهاست و در این راستا با اتخاذ روش پژوهش نظریه دادهبنیاد چندگانه از طریق انجام مصاحبههای باز با 13 فرد خبره و مطالعه اسناد سیاستی و مقالات علمی به شناسایی ریشههای شکلگیری مشارکت، نحوه اجرای آن و پیامدهای حاصل از آن پرداختهاست. یافتههای این مطالعه نشان داد شکلگیری مشارکت در پروژههای علم شهروندان مستلزم تمایل به مشارکت از سوی شهروندان و تمایل به دموکراتسازی از سوی مجریان است و مزایایی چون ارتقا سرمایه اجتماعی، توسعه پایدار، رویکرد علم باز و بهرهوری را به همراه دارد که برای رسیدن به آن بر راهبردهای آموزش و تامین منابع انسانی، برنامهریزی فرایند پروژه، فراهمسازی زیرساخت فناورانه، فراهمسازی فضای مکالمه و اشتراکگذاری یافتهها تاکید شده است. در پایان با در نظر گرفتن وضعیت کشور، به شناسایی قوتها و ضعفهای بالقوه پرداخته و راهکارهایی جهت ترویج اجرای علم شهروندان ارائه داده است.
علم شهروندان
مدلهای علم شهروندان
نظریه داده بنیاد چندگانه
2021
06
22
19
34
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13894_14d0c35406784f00be1974d13c7b1c41.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
2
آزادی آکادمیک: تحلیلی کیفی بر بازنمایی تجارب ذینفعان نهاد علم در ایران
منیژه
محمدزاده
ناصر
شیربگی
کیوان
بلندهمتان
این مقاله به دنبال شناخت درک تفسیری جامعه علمی (استادان و دانشجویان) ایران از آزادی آکادمیک بوده و با استفاده از رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل 41 نفر از ذینفعان جامعه دانشگاهی (22 عضو هیأت علمی و 19 دانشجوی تحصیلات تکمیلی) از سه دانشگاه تهران، علامه طباطبائی و کردستان بودند. نمونهگیری از نوع هدفمند و با بیشینه تنوع انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پروتکل مصاحبه نیمهساختارمند استفاده شد و مصاحبهها تا زمان رسیدن به اشباع نظری (از نوع اشباع مقولهای) ادامه یافت. از رویه تحلیلی دیکلمن و همکاران برای تحلیل اطلاعات مصاحبهها استفاده شد. برای اعتباربخشی یافتهها از ملاکهای چهارگانه گوبا و لینکلن استفاده شد. دادهها با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شدند که 5 مضمون فراگیر: آزادی در آموزش و پژوهش، فقدان هژمونی عقیده، آزادی بیان آکادمیک، استقلال دانشگاه و آزادی برای توانمندی و شکوفایی آکادمیک به عنوان درک جامعه دانشگاهی ایران از آزادی آکادمیک بهدست آمد. مضامین فراگیر استخراجشده، بیشترین انطباق مفهومی/تاریخی و استعاری را با الگوی صنفی از آزادی آکادمیک داشتند. درک از آزادی آکادمیک در بین استادان بیشتر ناظر بر الگوی صنفی و در بین دانشجویان بیشتر ناظر بر الگوهای لیبرال و مدنی بود. درک استادان، بیشتر بر مفهومسازی صنفی، شغلی و حرفهای از آزادی آکادمیک محدود بوده است. دانشجویان در مقایسه با استادان به دلیل عدم وابستگی سازمانی به نهاد بروکراتیک و فقدان سرمایههای در معرضِ خطر، دیدگاههای انتقادی و لیبرالتری نسبت به آزادی آکادمیک داشتند.
آزادی آکادمیک
استقلال دانشگاهی
استقلال
آزادی اندیشه
پدیدارشناسی تفسیری
2021
06
22
35
50
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13895_b728a6b4f8f563605cbecf66b28cc940.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
2
تبیین پدیده فرمگرایی علمی در نظام دانشگاهی ایران: عوامل و راهکارها
مریم سادات
قریشی خوراسگانی
المیرا
جنوی
محسن
نظرزاده زارع
عدممشاهده اثر اجتماعی و اقتصادی پژوهشهای انجامشده در رفاه حال جامعه که حاکی از تولید صرف مقاله بدون توجه به اصالت مسئله موردمطالعه است، گواه متقنی بر گرفتاری فضای دانشگاهی کشور است که به ایجاد و تشدید پدیدهای تحت عنوان «فرمگرایی علمی» منتج شده است. فرمگرایی پدیدهای است که در رفتارهای اجتماعی و سایر عرصههای زندگی افراد نمود پیداکرده است، لذا نظام دانشگاهی و متعاقب آن عرصههای علمی تحت تأثیر این مسئله قرارگرفتهاند و چنانچه این مسئله حل نشود تبعات جبرانناپذیری بر بدنه نظام دانشگاهی ایران و بهتبع آن جامعه وارد خواهد کرد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل مرتبط با پدیده فرمگرایی علمی در نظام دانشگاهی ایران و راهکارهای برونرفت از آن بود. بر این اساس پژوهشگران از رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی برای بررسی این پدیده استفاده کردند. به همین منظور تعداد 13 نفر از صاحبنظران و سیاستگذاران دانشگاهی بهعنوان خبرگان با استفاده از روش نمونهگیری ملاکی و با توجه به اشباع مضمونی استقرایی مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تجزیهوتحلیل مصاحبهها نیز از روش تحلیل مضمون و برای بررسی اعتبار یافتههای پژوهش از سه روش بازبینی توسط مشارکتکنندگان در مصاحبهها، بازبینی توسط همکاران و بههمتنیدگی استفاده شد. یافتههای حاصل از تحلیل دادههای پژوهش نشان داد که عوامل مرتبط با ظهور پدیده فرم گرایی علمی در ایران را میتوان شامل: عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نهادی و راهکارهای برونرفت از این پدیده را میتوان در سه راهکار اقتصادی، فرهنگی و نهادی برشمرد.
فرمگرایی علمی
نظام دانشگاهی ایران
عوامل
راهکارها
پدیدارشناسی
2021
06
22
51
66
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13896_28953be417b9c44ba48247defdc38711.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
2
ناکارآمدی علوم انسانی در دانشگاه های ایران بر اساس تجربه زیسته دانشجویان: یک پژوهش پدیدارشناختی
بتول
بهشتی
سعید
صفائی موحد
خسرو
باقری
حوزه علوم انسانی که از مبانی فکری و فلسفی آغاز شده و تا کاربردیترین دانشهای موردنیاز بشری امتداد یافته، به عنوان یکی از زیرساختهای مهم علمی، رابطه نزدیکی با مفهوم توسعه و پیشرفت دارد که بدون در نظر گرفتن این حوزه، مسیر علم و پیشرفت کند خواهد بود. هدف این مقاله، مطالعه تجربه زیسته دانشجویان پیرامون علل ناکارآمدی علوم انسانی در دانشگاههای ایران میباشد که از روش پدیدارشناسی و مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شده است، مشارکتکنندگان پژوهش از دانشجویان دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمهساختاریافته بوده و جمعآوری دادهها در پنجاهوپنج مصاحبه به اشباع رسید. یافتهها حاکی از آن است که ناکارآمدی علوم انسانی در گرو عدم اعتلای دستاوردهای علمی و پژوهشی آن، عدم توجه کافی به رشته علوم انسانی در بحث سیاستگذاریهای کشوری و نبود بینش وسیع و جامع در حوزه علوم انسانی است. این موارد بیانگر وابستگی کامل علوم انسانی به نهادهای سیاستگذار است.
ناکارآمدی علوم انسانی
دانشگاههای ایران
پدیدارشناختی
2021
06
22
67
80
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13897_e6db83428129e92bd2b587bf481ad206.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1400
14
2
الگوی حکمرانی نظام علوم، تحقیقات و فناوری از منظر سیاستهای عرضه و تقاضا؛ با هدف رفع همپوشانیهای قانونی و عملکردی
سحر
کوثری
پریسا
علیزاده
این مطالعه با هدف شناخت همپوشانیهای قانونی و عملکردی نهادهای اصلی در سطح حکمرانی نظام علوم، تحقیقات و فناوری (شورای عالی عتف، وزارت عتف، معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری) انجام شده است. روش تحقیق، مطالعه کتابخانهای اسناد و گزارشهای موجود و تحلیل محتوای آنها بر اساس مدل عرضه و تقاضای فناوری، به منظور احصای همپوشانیهای قانونی و عملکردی حول 10 مقوله اصلی است. قلمروی زمانی تحقیق سال 1383-1398 برای بررسی قوانین و گزارشهای عملکردی نهادهای مطالعهشده بوده است. به منظور پیشنهاد چارچوب کلی تقسیم کار بین نهادهای مزبور نیز از روش گروه کانونی استفاده شده است. نتایج نشان میدهند در مقوله حمایت مالی و کمک بلاعوض علیرغم اینکه وظایف و اختیارات قانونی برای شورای عالی عتف پیشبینی شده، اما به لحاظ عملکردی، عمده فعالیتها توسط معاونت علمی و فناوری انجام میگیرد. در زمینه حمایت از نیروی انسانی، پژوهشهای مشترک و شبکهسازی که معطوف به تحریک سمت عرضه فناوری است، همپوشانی کمتری بین وظایف و عملکرد نهادهای مورد بررسی دیده میشود و عمده وظایف قانونی و خروجی عملکردی ذیل شورای عالی عتف و وزارت عتف است. همچنین تمرکز معاونت علمی بر سیاستهای تحریک تقاضا مشهود است. در زمینه قانونگذاری و استانداردسازی عمده وظایف قانونی ذیل شورای عتف قرار دارد. سیاستهای سیستمی نیز در عملکرد معاونت علمی به صورت پررنگتری قابل مشاهده است. بر اساس یافتههای تحقیق، بازنگری وظایف و اختیارات قانونی شورای عالی عتف در ارتباط با سیاستهای حمایت مالی، حفظ تمرکز وزارت عتف بر سیاستهای حمایت از نیروی انسانی، حمایت از پژوهشهای مشترک و حمایت از شبکهسازی، حفظ تمرکز سیاستهای تحریک تقاضا و سیاستهای سیستمی در مجموعه وظایف و اختیارات قانونی معاونت علمی و تداوم تمرکز شورای عالی عتف بر سیاستگذاری، قانونگذاری و هماهنگی پیشنهاد میشود.
نظام علوم
تحقیقات و فناوری (عتف)
حکمرانی
مدل عرضه و تقاضای فناوری
2021
06
22
81
98
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13898_3b531ae30776459f1123342493af0b3a.pdf