2024-03-29T12:41:45Z
https://jstp.nrisp.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=436
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1398
12
4
نامه سردبیر: مرثیهای در فقدان راهبرد فناوری دولت کنونی
سید سپهر
قاضی نوری
میدانیم که اگر دولتی بپذیرد که باید برای توسعه ملی فناوری پول خرج کند میتواند دو نگاه متفاوت را دنبال کند: نگاه مأموریتگرا که معتقد است دولت باید در حوزههایی نظیر فناوری فضایی و هستهای سرمایه گذاری کند تا هم به اهداف راهبردی والایی دست یابد و هم تدریجاً سرریز فناوری این حوزهها به بنگاههای اقتصادی برسد (مدل شوروی سابق) و نگاه اشاعهگرا که معتقد است پول دولت باید به بنگاهها کمک شود تا به خرید و استفاده از فناوریهای نوین در محصولات خود بپردازند (مدل کشورهای اسکاندیناوی). تأکیدات مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی برای توسعه فناوریهای راهبردی از جنس نگاه مأموریتگراست ولی رئیسجمهور فعلی به ویژه در اوایل دوره مسئولیتش، تأکید داشت که «دانشمندان ما اگر هم میخواهند به شکستن مرزهای دانش بپردازند عیبی ندارد اما فکری هم برای مشکل آب و نان مردم بکنند» که دقیقاً منطبق بر نگاه اشاعهگراست. اما سؤال این است که طی شش سال گذشته کدام راهبرد را از این دولت دیدهایم؟ برنامه و سند مکتوبی که تدوین و تصریح نشده اما در عمل چه اتفاقی افتاده و چه روندی دنبال شده است؟ آیا شاهد تجارت آزاد و تسهیل فناوری فضای کسبوکار بودهایم که منجر به انتقال فناوری از خارج و کاربرد آن در صنایع داخلی شود؟ چنین چیزی که اگر هم دولت میخواست به دلیل تحریمها شدنی نبود. آیا شاهد حمایت هدفمند از صنایع بزرگ کشور (به عنوان لوکوموتیوهای توسعه فناوری) بودهایم و با کنترل واردات، توان رقابتی آنها را در قیاس با رقبای قدرتمند خارجی افزایش دادهایم؟ طبعاً دولتی که برای واردات، ارز را با ثلث قیمت بازار به واردکنندگان میدهد چنین ادعاهایی هم نمیتواند بکند. آیا وزارتخانههای صنعتی (مانند نفت، نیرو و مخابرات) خریدهای خود را به نحو هوشمندانه ( و نه تحت اجبار تحریم و به شکل موردی) به سمت صنایع داخلی سوق دادهاند تا از وابستگی ارزی کشور بکاهند؟ شاهدی برای این امر هم مشاهده نمیشود. به عبارت دیگر، کل فعالیتهای توسعه فناوری و نوآوری که در این سالها از دولت مشاهده شده، اقدامات پراکنده و فاقد مبنای نظری است که بیشتر جنبه نمایشی دارد و فاقد تأثیر واقعی در اقتصاد است. ساختن تعدادی دستگاه و برگزاری نمایشگاه آنها برای مسئولان عالی کشور، ممکن است به لحاظ سیاسی یا حتی فنی مفید باشد ولی چون در چرخه واقعی اقتصاد قرار نمیگیرد برای مردم بیتأثیر است. مثلاً با این همه مشکلات آبی کشور، در طول این سالهای کدام فناوری در داخل توسعه یافته و تجاری شده که این مشکل را تخفیف داده باشد؟ حمایت از تأسیس شرکتهای کوچک دانشبنیان هم دقیقاً به همین دلیل که اغلب در زنجیره صنایع و بنگاههای بزرگ قرار ندارند، فاقد تأثیرات حقیقی در سطح زندگی مردم است. اینکه ما جریان نقدی شرکتهای پرداخت الکترونیکی را که صرفاً مجرای عبور پول دیگران هستند به عنوان درآمد شرکتهای دانشبنیان محسوب و آمارهای نجومی از اشتغال و درآمد این شرکتها به حساب دولت واریز کنیم فعلاً مطلوبیت سیاسی دارد ولی در دولت آینده، همان برخوردی با آنها خواهد شد که دولت حاضر با مسکن مهر و بنگاههای زودبازده (مفاخر دولت نهم و دهم) داشت. خلاصه بحث اینجاست که دولت آقای روحانی فاقد نظریه و راهبردی برای توسعه فناوری است. نه از فرصت تحریم برای تقویت توان ساخت داخل استفاده کرده و نه توانسته با بهبود فضای کسبوکار به سرمایه گذاری خارجی و رشد بنگاههای بزرگ کمک کند تا آنها به نوبه خود، زنجیره شرکتهای کوچک را به حرکت درآورند. با اقدامات نمایشی و آمارهای متورم شده، نمیتوان به رشد فناوری در کشور امیدوار بود. همین که اخیراً تدوین برنامه اقتصاد دانشبنیان را به شورای عالی انقلاب فرهنگی (نهاد سیاستگذار فرهنگ) محول کردهایم نشان میدهد که چه نگاه آشفته و اشتباهی به این موضوع داریم.
2019
12
22
1
1
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13758_061482e1628b2eb40a81340478209e6e.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1398
12
4
ارزیابی علمِ بهسامان: برنامه فیلیپ کیچر در مردمسالارسازی سیاستگذاری علم و فناوری
امیرحسین
امامی کوپایی
امیراحسان
کرباسیزاده
به دلیل اعمال سیاستهای متعارض با منافع شهروندان، شاهد افزایش بیاعتمادی به علم و فناوری در دهههای اخیر بودهایم و در این سالها همواره مردمسالارسازی سیاستگذاری علم و فناوری به عنوان یک راهحل این مسئله مطرح شده است. اما آیا ورود ارزشها و ایدهآلهای مردمسالارانه در فرآیند فعالیت علمی بایسته است؟ و نهادها و رویههای علمی چگونه باید در جهت پاسداشت منافع شهروندان جامعه مردمسالار سامان گیرند؟ فیلیپ کیچر فیلسوف علم بریتانیایی معاصر معتقد است که فعالیت علمی در جامعه مردمسالار باید نسبت به ورود ارزشهای مردمسالارانه گشوده باشد. وی مدعی است توانسته با طرح برنامه علم بهسامان، سازوکاری با پشتوانه فلسفی را در جهت ارضاء هنجار فوق ارائه دهد به طوری که میان ارزشهای مردمسالارانه (برابری و آزادی) و نخبهمدارانه فعالیت علمی (عینیت و هدف علمی) جمع کرده باشد. مقاله حاضر به تبیین و بررسی علم بهسامان به مثابه برنامهای در جهت مردمسالارسازی سیاستگذاری علم و فناوری پرداخته و در این راستا مؤلفههایی چون نسبت ارزش و علم و اهمیت علمی به عنوان مهمترین پایههای فلسفی و فهم کیچر از مردمسالاری به مثابه عنصر کلیدی از برنامه علم بهسامان توضیح داده شده است. در ادامه نیز سعی شده در دو بخش با عناوین ایدهآل علم بهسامان و تلقی کیچر از مردمسالاری، ارزیابی نسبتاً جامعی از استدلالهای شکلگرفته حول این مقوله ارائه شود. در نهایت استدلال شده که دلایل کیچر در دفاع از برنامه علم بهسامان در عرصه نظری، ناموجه و نیز با گشودگی نسبت به گونهای از نخبهگرایی، در عرصه عمل ناکام است.
فیلیپ کیچر
علم بهسامان
اهمیت علمی
مردمسالارسازی سیاستگذاری علم وفناوری
نخبهگرایی
2019
12
22
2
14
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13760_1db219fba20d93c9ba95f523d5925c46.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1398
12
4
تأثیر رویکرد نوآوری باز بر ظرفیت جذب فناوری در صنایع دفاعی؛ مطالعه موردی: صنایع فضایی
علیرضا
صابرفرد
ظرفیت جذب به «توانایی قرار دادن ایدههای نو و ترکیب آنها در فرآیندهای داخلی» اشاره دارد و یکی از عوامل اصلی عملکرد فعالیتهای سازمانها است. یکی از مهمترین مباحثی که در رقابتهای سازمانی به عنوان مزیت به آن اشاره میشود بهرهگیری حداکثری از فرصتهای فناورانه برونسازمانی است که این مسئله در چارچوب «ظرفیت جذب» محقق میشود. برای مقابله با تهدیدات و تغییرات سریع محیط کسبوکار نیازمند قابلیتهای متنوعی هستیم که عموماً ظرفیت درونسازمانی کافی نبوده و به همین جهت باید رویکرد نوآوری باز را مبنا قرار داد. بر همین مبنا و بر اساس وظایف محوله به صنایع دفاعی آنها میبایست قابلیلتهای متنوعی را برای مقابله با تهدیدات مختلف دارا بوده که عموماً نیز ظرفیتهای درونسازمانی قادر به تأمین آن نمیباشند. به همین دلیل بر خلاف رفتار سنتی، رویکرد نوآوری باز را مبنا قرار دادهاند. سؤال مقاله حاضر، بررسی جایگاه رویکرد نوآوری باز در ارتقاء ظرفیت جذب دانش و فناوری در صنایع دفاعی ایران است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا و جمعآوری دادهها، کیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل محققین، پژوهشگران، کارشناسان خبره و ارشد و همچنین مدیرانی بودهاند که حدود یک دهه تجربه فعالیت مستقیم در حوزه پروژههای فضایی داشتهاند. اطلاعات لازم در این پژوهش از مطالعات کتابخانهای، مصاحبههای عمیق و تحلیل تم، گردآوری و جهت تجزیه و تحلیل دادههای مصاحبهها از تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و برای احصاء مدل پیشنهادی نیز از مصاحبه و پنل خبرگان بهره گرفته شده است. با بررسی به عمل آمده در نتایج تحقیق، روایی و پایایی یافتهها بر اساس نظرات نخبگان و اساتید تأیید شده است. در انتهای نیز نشان داده شده که رویکرد نوآوری باز بر ارتقاء ظرفیت جذب دانش و فناوری در صنایع دفاعی کشور تأثیر مستقیم داشته و نحوه این اثرگذاری نیز مورد تحلیل قرار گرفته است.
ظرفیت جذب
فناوری دفاعی
صنایع فضایی
نوآوری باز
2019
12
22
15
30
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13770_59d32d3e68e5436fd9a0544ef5a48753.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1398
12
4
شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آینده سیاستهای پژوهشی دانشگاهها: مطالعه موردی هفت دانشگاه جامع کشور
علی
مرادمند
مریم
ناخدا
علیرضا
نوروزی
نادر
نقشینه
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مهمترین عوامل مؤثر بر آینده پژوهش در هفت دانشگاه جامع کشور شامل دانشگاههای تهران، تربیت مدرس، شهید بهشتی، تبریز، فردوسی مشهد، اصفهان و شیراز بوده است. پژوهش با رویکرد آیندهپژوهی و روش تحلیل اثرات متقابل، پویش محیطی و مصاحبه با گروه متخصصان در یک بازه زمانی سهماهه (از 15 اردیبهشت تا 15 مرداد 1398) انجام شده است. در مرحله نخست 33 عامل مؤثر شناسایی شدند که بر اساس نظرات متخصصان، 24 عامل در قالب ماتریس اثرات متقابل مجدداً به متخصصان جهت وزندهی و تعیین میزان اهمیت ارسال شد. نتایج تحلیل نرمافزار MicMac بیانگر ناپایداری سیستم حاکم بر پژوهش کشور است چرا که بیشتر عوامل، حول محور قطری صفحه پراکندهاند. از مجموع پنج نوع عوامل قابل تشخیص در صفحه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری تنها دو دسته عامل دووجهی و مستقل شناسایی شدهاند. سه مورد ناهمخوانی اسناد بالادستی با توانمندی پژوهشی دانشگاهها، محدودیت مالی دولت و ضروری ندانستن پژوهش، جزو عوامل مستقل و 21 عامل علوم میانرشتهای، همکاری بینالمللی، همکاری دانشگاه و صنعت، رویکرد دولتها به پژوهش، مدیریت دانش، باور به سودمندی پژوهش، زیرساختهای پژوهش، نگرش مدیران، فرهنگسازی، رفاه اقتصادی، رویکردهای نهادهای غیردولتی، وضعیت شبکههای پژوهشی، نقش فناوریها، نیازهای پژوهشی صنایع به دانشگاهها، آئیننامه ارتقاء و جذب اساتید، اقدامات اسناد بالادستی، تصویر کلی پژوهش در جهان، تصویر ذهنی صنعت از کارآمدی دانشگاه، اثرپذیری از پژوهش بینالمللی، تصویر ذهنی دانشگاه از استقبال صنعت و همچنین قوانین پژوهشی دانشگاهها جزو عوامل دووجهی هستند.
برنامههای راهبردی پژوهش
عوامل کلیدی پژوهش
تحلیل اثرات متقابل
نیروهای پیشران
سیاستهای پژوهشی دانشگاهها
2019
12
22
31
46
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13771_d673feaa8601658c221895d820a91094.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1398
12
4
شناسایی الگوهای انگیزشی کارآفرینان در راهاندازی کسبوکارهای دانشبنیان
سهیلا
خویشتندار
معصومه
دانششکیب
کارآفرینان بر اساس خصوصیات و تواناییهای فردیشان، میتوانند انگیزههای متفاوتی از راهاندازی کسبوکار داشته باشند. تصمیم به تأسیس یک شرکت جدید بر مبنای انگیزههای فردی و ذهنی و شرایط محیطی صورت میگیرد. هر چه افراد برای راهاندازی کسبوکار مصممتر و با انگیزهتر باشند تعهد بیشتری به پروژه یا ایده کسبوکار داشته و در نتیجه بنگاه در آینده عملکرد موفقیتآمیزتری خواهد داشت. با توجه به ضرورت توسعه شرکتهای دانشبنیان به عنوان موتور رشد اقتصادی کشور، در این مقاله با استفاده از روش کیو، عوامل انگیزشی راهاندازی شرکتهای دانشبنیان که کارآفرینان در مورد میزان اهمیت آنها اتفاقنظر دارند و همچنین الگوهای متفاوت انگیزشی این کارآفرینان شناسایی شده است. ابتدا با مطالعه مقالات متعدد در پیشینه موضوع و مصاحبه با پنج پژوهشگر حوزه شناخت رفتار و انگیزش لیستی از عوامل انگیزشی کارآفرینان شرکتهای دانشبنیان مشتمل بر 38 عبارت تهیه و برای کارآفرینان انواع مختلف شرکتهای دانشبنیان ارسال شد. تحلیل مرتبسازی انگیزههای 30 مشارکتکننده از راهاندازی شرکت دانشبنیان، منجر به شناسایی پنج الگوی متفاوت انگیزشی شد که عبارتند از نوعدوستان، کنترلگرایان، توفیقطلبان، جستجوگران فرصت و پیرویکنندگان. علیرغم الگوهای انگیزشی شناساییشده، کارآفرینان در مورد مهم یا غیرمهم بودن برخی عوامل انگیزشی اتفاقنظر داشتند. داشتن شبکه ارتباطی مؤثر با سایر کارآفرینان، مخترعان، دانشگاهیان، تولیدکنندگان و سرمایهگذاران و استفاده از تحصیلات و تحقیقات علمی و تجاریسازی ایده و اختراع از انگیزههای مهم مشترک بین مشارکتکنندگان بوده و از طرف دیگر داشتن روابط دوستانه و سرخورده بودن از کار قبلی انگیزههای کماهمیتی برای همه مشارکتکنندگان به شمار میرفتند. نتایج این پژوهش به سیاستگذاران کشور کمک میکند با تمرکز بر عوامل انگیزشی مشترک و متناسب با الگوهای متفاوت ذهنی افراد، سیاستهای مناسبی جهت نیل به اقتصاد دانشبنیان تدوین نموده و تمهیداتی بیاندیشند که نرخ ایجاد این گونه بنگاهها و شانس موفقیت آنها افزایش یابد.
شرکتهای دانشبنیان
انگیزههای تأسیس شرکت دانشبنیان
روش کیو
2019
12
22
47
62
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13773_da5e954654fd26590d757dd5abd95b02.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1398
12
4
چارچوب شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در تدوین سیاست تدارکات عمومی برای نوآوری و فناوری در ایران
محمد رضا
رضوی
حسین
دانشکهن
علیرضا
بوشهری
استفاده از سیاست تدارکات عمومی برای تحریک نوآوری به عنوان یک ابزار مهم در بستر سیاستهای تقاضامحور مطرح است. بخش عمومی (دولت) میتواند از طریق قدرت خرید خود با بزرگ نمودن اندازه بازار برخی کالاها و خدمات مشخص بر شکست بازار غلبه نماید. در کشور ما استفاده از این ابزار، موردی و محدود بوده و سیاست مشخصی در این خصوص تدوین نشده است. در این مقاله تلاش شده با شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر تدوین سیاست تدارکات عمومی نوآوری، چارچوبی مدونی در این زمینه ارائه شود. ابتدا با مرور پیشینه، شش بُعد و 23 عامل مؤثر شناسایی و الگوی نظری پژوهش تدوین شد. با اتخاذ راهبرد موردکاوی چندگانه و بر اساس الگوی نظری، چهار بخش نفت، نیرو، بهداشت و نیز راه و شهرسازی مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور تأمین اعتبار پژوهش با رویکرد اجماع سهسویه، برای موردکاوی در هر بخش، از اطلاعات و مستندات موجود، مصاحبه با خبرگان و تحلیل آماری پرسشنامه مربوطه استفاده شد. سپس تحلیلهای درونموردی و بینموردی انجام و نقاط اشتراک و تفاوت سیاست تدارکات نوآوری در بخشهای منتخب بر اساس تکرارهای واقعی و نظری تحلیل شدند. نهایتاً 18 عامل بر اساس تکرار واقعی دارای قابلیت تعمیم بودهاند که در قالب چارچوبی برای شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در تدوین سیاست تدارکات عمومی نوآوری ارائه شدهاند. این عوامل شامل دو بُعد بیرونی (شرایط بینالمللی و بافت سیاستی) و چهار بُعد درونی (ویژگیهای نهادی، سازماندهی و توانمندی، تجمیع تقاضا و طراحی مشوقها) میباشند. در انتهای مقاله نیز برخی راهکارهای سیاستی پیشنهاد شده است.
نوآوری
تدارکات عمومی
تدارکات عمومی نوآوری
عوامل مؤثر در تدوین سیاست
2019
12
22
63
75
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13774_5eca982af74e2f916e0a7b654ead7549.pdf
سیاست علم و فناوری
سیاست علم و فناوری
20080840
20080840
1398
12
4
پیشبینی الگوی تحول فناورانه در بخش خدمات مالی ایران بر مبنای رویکرد چندسطحی به گذار
علی
محقر
فاطمه
ثقفی
نیما
مختارزاده
ماندانا
آزادگانمهر
فناوریهای جدید حوزه مالی (فینتک) در حال ایجاد تحول در بخش مالی ایران هستند. شناسایی الگوی وقوع این تحول در نظامهای موجود در بخش مالی کشور، راهگشای سیاستگذاری برای تسریع در رسیدن به وضعیت مطلوب خواهد بود. این مقاله تلاش کرده با مطالعه چندموردی تغییر صنایع بانک، بیمه و بورس بر اثر ظهور فینتک، وضعیت تحول حوزه مالی و سازوکارهایی که تسهیلگر یا مسدودکننده تغییر هستند را شناساییکند. یافتهها نشان داده که به رغم ظرفیت تحولآفرینی فناوریهای جدید حوزه مالی و دسترسی فنی مناسب به دانش روز، تحول فناورانه بخش مالی در ایران وابستگی زیادی به عواملی چون تطابقپذیری تنظیمگری، دسترسی به داده و بلوغ دیجیتال، وضعیت اقتصادی بخش سنتی و همچنین آمادگی بخش مالی سنتی برای شبکهسازی با شرکتهای نوآفرین فینتک دارد. با این مقدمه گذار نظامهای اجتماعی-فنی صنعت مالی از نوع کناممحور نخواهد بود که در نتیجه، سیاستگذاری برای تسریع چنین تحولی نیز با صرف حمایت از نوآفرینان این حوزه، راه به جایی نخواهد برد و در این خصوص توجه بیشتر به اصلاح تنظیمگری و حل مشکلات ساختاری مسلطهای صنعت لازم است.
گذار فناورانه
نظام اجتماعی-فنی
رویکرد چندسطحی
فینتک
2019
12
22
77
98
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_13776_8dcd698738627ce63e93c129fc93fcad.pdf