per
انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران
سیاست علم و فناوری
20080840
27834476
2013-12-22
6
2
0
1
12896
نامه سردبیر
Editorial
سید سپهر قاضی نوری
1
دانشیار دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس
این سرمقاله را به بهانه انتشار دو مقاله اول این شماره (که بنا به سفارش سردبیر تالیف شدهاند) اختصاص دادهایم به بحث ارزیابی این فصلنامه و سایر مقالات حوزه مدیریت و سیاستگذاری علم و فناوری در ایران. واقعیت این است که با وجود رشد عددی بسیار سریع متخصصان و پژوهشگران این حوزه در سالهای اخیر، عمق پژوهشهای مربوطه رشد متناسبی نداشته است. از سال 1383 که برنامهریزی برای انتشار این فصلنامه آغاز شد و حتی در بهار 1387 که نخستین شماره به چاپ رسید، امید هیات تحریریه و موسسان مجله آن بود که به زودی رشتههای کارشناسی ارشد و دکترای این حوزه به نتیجه میرسند و تعداد مقالات مورد نیاز مجله از طریق پژوهشهای قابل قبول آنان تامین خواهد شد . آن موقع کسی فکر نمیکرد که تعداد این رشتهها و دانشجویان به این سرعت رشد کند و نیز کسی گمان نمیبرد که علیرغم این رشد، ورودی مقالات قابل داوری فصلنامه، هیچ رشدی را تجربه نکند! به نظر میرسد که کیفیت پژوهشهای حوزه علمی ما، دچار بحران اساسی است وگرنه امروز سالانه باید شاهد حدود یکصد مقاله مطلوب و مرتبط از دانشآموختگان ارشد و دکترا میبودیم. عجیب آنکه حتی تعداد مقالات ISI در مجلات قابل قبول هم چندان بیشتر نشده است درحالی که انتظار میرفت نسل جوان ما با تسلط بهتر به زیان خارجی، بتواند اعتبار علمی خوبی در این حوزه برای کشور به ارمغان بیاورد. برای بروز این بحران تلخ، دلایل متعددی را میتوان مطرح کرد که بعضی از آنها عبارتند از: 1- کمبود استادان متخصص و پایین بودن تعداد آنها نسبت به دانشجویان و نیز درگیر بودن اغلب آنها در فعالیتهای اجرایی و پروژههای پژوهشی بعضا بیکیفیتی که نمیتوانند به مقالات علمی منجر شوند. 2- فقدان نظامهای ارزیابی دقیق پایاننامههای دانشگاهی که موجب میشود اغلب آنها صرفا یک روند کاملا تکراری و از پیش مشخص و فاقد نوآوری را طی کنند. 3- عدم ایفای نقش مناسب از سوی نهادهای تخصصی نظیر انجمن ملی مدیریت فناوری ایران که بعضا برای بالابردن تعداد مقالات همایشهای خود، پایین بودن سطح علمی این مقالات را تحمل و ترویج میکرده است. 4- ازدیاد تعداد مجلات علمی پژوهشی مربوطه در حالیکه هیات تحریریه و داوران و نویسندگان و خوانندگان همه آنها تقریبا مشترک هستند. در کنار همه مطالب فوق، بالابردن سطح کیفی مقالات فصلنامه با مشکل دیگری هم روبروست: برای ارزیابی همین مقالات موجود هم، داور متخصص و متمرکز روی شاخههای خاص در دسترس نیست. اغلب استادان معروف و حتی اعضای هیات تحریریه فصلنامه از همکاری در داوری دقیق و به موقع خودداری میکنند و اگر همکاری تعداد معدودی از همکاران نبود، همین سطح کنونی کیفیت مقالات و نظم انتشار مجله هم حفظ نشده بود. همه دانشپژوهان حوزه مدیریت و سیاست علم و فناوری باید بدانند که تدوین و نیز داوری مقالات علمی، وظیفه روزمره آنهاست و اعتبار داخلی و جامعه علمی کوچک ما، به جز از این طریق، مسیر دیگری نخواهد داشت.
این سرمقاله را به بهانه انتشار دو مقاله اول این شماره (که بنا به سفارش سردبیر تالیف شدهاند) اختصاص دادهایم به بحث ارزیابی این فصلنامه و سایر مقالات حوزه مدیریت و سیاستگذاری علم و فناوری در ایران. واقعیت این است که با وجود رشد عددی بسیار سریع متخصصان و پژوهشگران این حوزه در سالهای اخیر، عمق پژوهشهای مربوطه رشد متناسبی نداشته است. از سال 1383 که برنامهریزی برای انتشار این فصلنامه آغاز شد و حتی در بهار 1387 که نخستین شماره به چاپ رسید، امید هیات تحریریه و موسسان مجله آن بود که به زودی رشتههای کارشناسی ارشد و دکترای این حوزه به نتیجه میرسند و تعداد مقالات مورد نیاز مجله از طریق پژوهشهای قابل قبول آنان تامین خواهد شد . آن موقع کسی فکر نمیکرد که تعداد این رشتهها و دانشجویان به این سرعت رشد کند و نیز کسی گمان نمیبرد که علیرغم این رشد، ورودی مقالات قابل داوری فصلنامه، هیچ رشدی را تجربه نکند! به نظر میرسد که کیفیت پژوهشهای حوزه علمی ما، دچار بحران اساسی است وگرنه امروز سالانه باید شاهد حدود یکصد مقاله مطلوب و مرتبط از دانشآموختگان ارشد و دکترا میبودیم. عجیب آنکه حتی تعداد مقالات ISI در مجلات قابل قبول هم چندان بیشتر نشده است درحالی که انتظار میرفت نسل جوان ما با تسلط بهتر به زیان خارجی، بتواند اعتبار علمی خوبی در این حوزه برای کشور به ارمغان بیاورد. برای بروز این بحران تلخ، دلایل متعددی را میتوان مطرح کرد که بعضی از آنها عبارتند از: 1- کمبود استادان متخصص و پایین بودن تعداد آنها نسبت به دانشجویان و نیز درگیر بودن اغلب آنها در فعالیتهای اجرایی و پروژههای پژوهشی بعضا بیکیفیتی که نمیتوانند به مقالات علمی منجر شوند. 2- فقدان نظامهای ارزیابی دقیق پایاننامههای دانشگاهی که موجب میشود اغلب آنها صرفا یک روند کاملا تکراری و از پیش مشخص و فاقد نوآوری را طی کنند. 3- عدم ایفای نقش مناسب از سوی نهادهای تخصصی نظیر انجمن ملی مدیریت فناوری ایران که بعضا برای بالابردن تعداد مقالات همایشهای خود، پایین بودن سطح علمی این مقالات را تحمل و ترویج میکرده است. 4- ازدیاد تعداد مجلات علمی پژوهشی مربوطه در حالیکه هیات تحریریه و داوران و نویسندگان و خوانندگان همه آنها تقریبا مشترک هستند. در کنار همه مطالب فوق، بالابردن سطح کیفی مقالات فصلنامه با مشکل دیگری هم روبروست: برای ارزیابی همین مقالات موجود هم، داور متخصص و متمرکز روی شاخههای خاص در دسترس نیست. اغلب استادان معروف و حتی اعضای هیات تحریریه فصلنامه از همکاری در داوری دقیق و به موقع خودداری میکنند و اگر همکاری تعداد معدودی از همکاران نبود، همین سطح کنونی کیفیت مقالات و نظم انتشار مجله هم حفظ نشده بود. همه دانشپژوهان حوزه مدیریت و سیاست علم و فناوری باید بدانند که تدوین و نیز داوری مقالات علمی، وظیفه روزمره آنهاست و اعتبار داخلی و جامعه علمی کوچک ما، به جز از این طریق، مسیر دیگری نخواهد داشت.
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12896_96bead242bc3bd5e182c402d6675e453.pdf
ندارد ندارد نداردندارد ندارد ندارد
ندارد ندارد نداردندارد ندارد ندارد
per
انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران
سیاست علم و فناوری
20080840
27834476
2013-12-22
6
2
1
17
12897
تحلیل شبکه هم نویسندگی پژوهشگران حوزه سیاست گذاری و مدیریت فناوری در ایران
A Co-Authorship Network Analysis of Iranian Researchers in Technology Policy and Managemen
سعید روشنی
1
سید سروش قاضی نوری
2
سید حبیبالله طباطبائیان
3
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین الگوی همکاری میان پژوهشگران حوزه سیاستگذاری و مدیریت فناوری در ایران است. در این پژوهش که از نوع علمسنجی است، با بررسی 175 مقاله نوشته شده توسط نویسندگان ایرانی در 17 نشریه داخلی و خارجی مرتبط با این حوزه، مبادرت به ترسیم و تحلیل شبکه همنویسندگی میان پژوهشگران این حوزه دانشی شده است. این شبکه همنویسندگی با استفاده از شاخصهای تحلیل شبکههای اجتماعی در دو سطح کلان همچون چگالی، ضریب خوشهبندی، ساختار اجتماعات در شبکه همنویسندگی و خرد مانند درجه مرکزیت، مرکزیت بینابینی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که پژوهشگران این حوزه بیشتر تمایل دارند که به صورت گروههای کوچک به تولید علم بپردازند و ارتباط میان آنها ضعیف است. همچنین میتوان این شبکه را نوعی شبکه مستقل از مقیاس دانست.
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تبیین الگوی همکاری میان پژوهشگران حوزه سیاستگذاری و مدیریت فناوری در ایران است. در این پژوهش که از نوع علمسنجی است، با بررسی 175 مقاله نوشته شده توسط نویسندگان ایرانی در 17 نشریه داخلی و خارجی مرتبط با این حوزه، مبادرت به ترسیم و تحلیل شبکه همنویسندگی میان پژوهشگران این حوزه دانشی شده است. این شبکه همنویسندگی با استفاده از شاخصهای تحلیل شبکههای اجتماعی در دو سطح کلان همچون چگالی، ضریب خوشهبندی، ساختار اجتماعات در شبکه همنویسندگی و خرد مانند درجه مرکزیت، مرکزیت بینابینی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که پژوهشگران این حوزه بیشتر تمایل دارند که به صورت گروههای کوچک به تولید علم بپردازند و ارتباط میان آنها ضعیف است. همچنین میتوان این شبکه را نوعی شبکه مستقل از مقیاس دانست.
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12897_2efe8996197955a6a84fe91658836a0c.pdf
تحلیل شبکه اجتماعی
شبکه هم نویسندگی
ماژولاریتی
درجه مرکزیت
مرکزیت بینابینی
Social Network Analysis
Co- Authorship Network
Modularity
Degree of Centrality
Betweeness Bentrality
per
انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران
سیاست علم و فناوری
20080840
27834476
2013-12-22
6
2
1
23
12898
5 سال با سیاست علم و فناوری: تکامل و توسعه نظری فصلنامه سیاست علم و فناوری
Years of Evolution and Theatrical Development of Journal of Science & Technology Policy (JSTP)
سید سروش قاضی نوری
1
سعید روشنی
2
نفیسه رضایی نیک
3
فصلنامه سیاست علم و فناوری اولین و معتبرترین نشریه علمی-پژوهشی کشور در حوزه سیاستگذاری علم و فناوری و مدیریت فناوری است که از سال 1387 رسماً فعالیت خود را آغاز نموده است. هدف این مقاله بررسی و مرور این فصلنامه و شناسایی ویژگیهای اصلی آن و تحلیل عملکرد آن در طول 5 سال انتشار و بررسی مسیر تکامل این فصلنامه در مدت زمان فعالیت آن است. مقالات این فصلنامه از ابتدای انتشار تا سال پنجم، شماره 4، سال 1392 مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی جریان دانشی فصلنامه ویژگیهای اصلی فصلنامه و مقالات چاپ شده آن و همچنین ویژگیهای محتوائی آن شامل مفاهیم و موضوعات مقالات و روش تحقیق به کار گرفته شده در مقالات، شمایی کلی از این فصلنامه ارائه و در اختیار پژوهشگران و محققان این حوزه دانشی قرار گیرد. نتایج بررسی جریان دانشی فصلنامه نشان میدهد که بیشترین مشارکت در تولید و انتشار مقالات فصلنامه را نویسندگان مرد با 80 درصد داشتهاند. همچنین نرخ پذیرش مقالات فصلنامه معادل 5/16 درصد بدست آمده است که نشان از نرخ پائین پذیرش مقالات دارد. نتایج بررسیها نشان میدهد که دانشگاهها بیشترین سهم در انتشار مقالات فصلنامه را داشتهاند و در این میان دانشگاههای واقع در شهر تهران بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. نتایج بررسی محتوائی فصلنامه نشان میدهد که بیشترین سهم انتشار مقالات از نظر موضوعی مربوط به مقالات مرتبط با حوزه سیاستگذاری/علم و فناوری، اقتصاد و مدیریت فناوری بودهاند. همچنین بیشتر مقالات از منظر جهتگیری پژوهش از نوع کاربردی، از نظر استراتژی تحقیق پیمایشی و از نظر هدف تحقیق توصیفی بوده اند.
فصلنامه سیاست علم و فناوری اولین و معتبرترین نشریه علمی-پژوهشی کشور در حوزه سیاستگذاری علم و فناوری و مدیریت فناوری است که از سال 1387 رسماً فعالیت خود را آغاز نموده است. هدف این مقاله بررسی و مرور این فصلنامه و شناسایی ویژگیهای اصلی آن و تحلیل عملکرد آن در طول 5 سال انتشار و بررسی مسیر تکامل این فصلنامه در مدت زمان فعالیت آن است. مقالات این فصلنامه از ابتدای انتشار تا سال پنجم، شماره 4، سال 1392 مورد بررسی قرار گرفتهاند. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی جریان دانشی فصلنامه ویژگیهای اصلی فصلنامه و مقالات چاپ شده آن و همچنین ویژگیهای محتوائی آن شامل مفاهیم و موضوعات مقالات و روش تحقیق به کار گرفته شده در مقالات، شمایی کلی از این فصلنامه ارائه و در اختیار پژوهشگران و محققان این حوزه دانشی قرار گیرد. نتایج بررسی جریان دانشی فصلنامه نشان میدهد که بیشترین مشارکت در تولید و انتشار مقالات فصلنامه را نویسندگان مرد با 80 درصد داشتهاند. همچنین نرخ پذیرش مقالات فصلنامه معادل 5/16 درصد بدست آمده است که نشان از نرخ پائین پذیرش مقالات دارد. نتایج بررسیها نشان میدهد که دانشگاهها بیشترین سهم در انتشار مقالات فصلنامه را داشتهاند و در این میان دانشگاههای واقع در شهر تهران بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. نتایج بررسی محتوائی فصلنامه نشان میدهد که بیشترین سهم انتشار مقالات از نظر موضوعی مربوط به مقالات مرتبط با حوزه سیاستگذاری/علم و فناوری، اقتصاد و مدیریت فناوری بودهاند. همچنین بیشتر مقالات از منظر جهتگیری پژوهش از نوع کاربردی، از نظر استراتژی تحقیق پیمایشی و از نظر هدف تحقیق توصیفی بوده اند.
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12898_c62af3a554be65f1fee05cfc5fbc88e2.pdf
فصلنامه سیاست علم و فناوری
جریان دانشی
ویژگی های محتوایی
Journal of Science and Technology Policy
Knowledge Flow
Thematic Profile
per
انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران
سیاست علم و فناوری
20080840
27834476
2013-12-22
6
2
1
23
12899
برنامه ریزی و طراحی پارک های علم و فناوری با تاکید بر مزیت های منطقه ای؛ نمونه موردی استان مازندران
Planning and Designing of Science and Technology Parks with the Emphasis on Regional Advantage: The Case of Mazandaran province
سید محمود میثاقی
1
سجاد فلاح زاده
2
در روند سیاستگذاری و برنامهریزی علم و فناوری کشور، ایجاد و توسعه فضاهایی نظیر پارکهای علموفناوری که بتواند در سطح ملی و منطقهای باعث تسریع در رشد و سپس توسعهپایدار مناطق گردد بسیار ضروری است. اقدامات نظری و عملی در سیاستهای نوین برنامه ریزی کشور، ضرورت ایجاد پارکهای علموفناوری مبتنی بر بنیانهای مناطق با هدف دستیابی به توسعهپایدار را مورد تأکید قرار میدهد، لیکن برای وصول به این اهداف، تاکنون معیارها و اصول برنامهریزی و طراحی، تدوین نشدهاند. در این پژوهش کاربردی، با توجه به ویژگیهای منحصربهفرد و مزیتهای استان مازندران (نمونه مورد بررسی) که بر بستر اقتصاد طبیعتبنیان استوار است، اصول برنامهریزی و طراحی متفاوتی برای تدارک و اجرای پارکهای علموفناوری در قیاس با سایر نقاط کشور و جهان صورت گرفته و تلاش شده است تا الگویی مناسب برای شرایط مشابه ارایه گردد. از طریق شناخت مفاهیم مرتبط با موضوع توسعه منطقهای و چگونگی تعیین مزیتهای منطقهای مبتنی بر روشهای علمی و ویژگیهای مزیتی، اصول برنامهریزی و طراحی در قالب تدوین بیانیه چشمانداز و فرآیند گردش کامل تولید در پارکها تدوین شدهاند. در جمعبندی مشخص شده که برای برنامهریزی پارکهای علموفناوری، با توجه به متغیرهای اجتماعی، اقتصادی، زمانی و بویژه محیطی و فضایی مناطق مختلف، میتوان راهبردهای برنامهریزی و طراحی متفاوتی را ارایه نمود، به ویژه اگر اقتصاد مناطق، «طبیعتبنیان» باشد. راهبردهای ارایه شده در پنج عرصه اقتصادی، مدیریتی، محیطی– کالبدی، اجتماعی– فرهنگی و دانش و فناوری دستهبندی شده و 65 هدف راهبردی در عرصه های مذکور ارایه شده اند.
در روند سیاستگذاری و برنامهریزی علم و فناوری کشور، ایجاد و توسعه فضاهایی نظیر پارکهای علموفناوری که بتواند در سطح ملی و منطقهای باعث تسریع در رشد و سپس توسعهپایدار مناطق گردد بسیار ضروری است. اقدامات نظری و عملی در سیاستهای نوین برنامه ریزی کشور، ضرورت ایجاد پارکهای علموفناوری مبتنی بر بنیانهای مناطق با هدف دستیابی به توسعهپایدار را مورد تأکید قرار میدهد، لیکن برای وصول به این اهداف، تاکنون معیارها و اصول برنامهریزی و طراحی، تدوین نشدهاند. در این پژوهش کاربردی، با توجه به ویژگیهای منحصربهفرد و مزیتهای استان مازندران (نمونه مورد بررسی) که بر بستر اقتصاد طبیعتبنیان استوار است، اصول برنامهریزی و طراحی متفاوتی برای تدارک و اجرای پارکهای علموفناوری در قیاس با سایر نقاط کشور و جهان صورت گرفته و تلاش شده است تا الگویی مناسب برای شرایط مشابه ارایه گردد. از طریق شناخت مفاهیم مرتبط با موضوع توسعه منطقهای و چگونگی تعیین مزیتهای منطقهای مبتنی بر روشهای علمی و ویژگیهای مزیتی، اصول برنامهریزی و طراحی در قالب تدوین بیانیه چشمانداز و فرآیند گردش کامل تولید در پارکها تدوین شدهاند. در جمعبندی مشخص شده که برای برنامهریزی پارکهای علموفناوری، با توجه به متغیرهای اجتماعی، اقتصادی، زمانی و بویژه محیطی و فضایی مناطق مختلف، میتوان راهبردهای برنامهریزی و طراحی متفاوتی را ارایه نمود، به ویژه اگر اقتصاد مناطق، «طبیعتبنیان» باشد. راهبردهای ارایه شده در پنج عرصه اقتصادی، مدیریتی، محیطی– کالبدی، اجتماعی– فرهنگی و دانش و فناوری دستهبندی شده و 65 هدف راهبردی در عرصه های مذکور ارایه شده اند.
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12899_3ccbfa9b4285e66bd8a51f406cb0f6dc.pdf
پارک علم و فناوری
برنامه ریزی
توسعه منطقه ای
مزیت های منطقه ای
استان مازندران
Science and Technology Park
Planning
Regional Development
Regional Advantages
Mazandaran Province
per
انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران
سیاست علم و فناوری
20080840
27834476
2013-12-22
6
2
1
17
12900
نقش ظرفیت های تحلیلی و تاملی در روند توامان سیاست گذاری و دیپلماسی فناوری: مروری بر تحولات اخیر سیاست گذاری غنی سازی اورانیوم در ایران
The Role of the Analytical and Reflective Capacity in the Twin Processes of Technology Policy and Diplomacy: A Review of the Recent Development in the Process of Policy Making of Uranium Enrichment Technology in Iran
طاهره میرعمادی
1
در این مقاله کوشش میشود در مورد توافق موقت ایران با کشورهای 1+5 به دو سوال اساسی پاسخ بگوید: اول اینکه آیا این توافق یک تغییر سیاستی در روند توسعه فناوری هستهای محسوب شود و در صورت مثبت بودن، سوال دوم این است که این تغییر حاصل یک نوع فرآیند یادگیری بوده است یا حاصل یک نوع انطباق سیاستی دربرابر فشار محیط خارجی. مقاله با استفاده از مفهوم لایههای سیاستی پیتر هال و ظرفیتهای مدیریتی، تحلیلی و تاملی سوزانا بوراس، به ارائه یک مدل نظری (مدل سیاستگذاری در محیط بینالملل) میپردازد و سسپس با بازخوانی دادههای روندتاریخی مذاکرات که در چارچوب نظریه "روایتگرایی تصمیمگیری منطقی" مرتب شدهاند، به تحلیل میزان هماهنگی دو تصمیم اساسی در دو نقطه عطف تاریخ 1383 و 1390 پرداخته است و در پایان نتیجه میگیرد که توافق موقت ایران به واقع، حاصل فرآیند یادگیری توامان سیاستی – دیپلماتیک ناشی از تعامل بین ظرفیتهای تحلیلی و تاملی است که به صورت برآیند دیالکتیکی سیاستسازیهای دو مرحله قبل و هم افزایی بین فرایند توسعه فناوری و یادگیری سیاستی بوجود آمده است. مقاله در پایان نتیجه میگیرد که این توافق در ماهیت، آغاز راه یک نوع تصحیح مسیر سیاستگذاری در بازگشت به ارزشها و اصول سیاستی محسوب میگردند که تحت عنوان رهنمونهای پارادایمی سلبی - ایجابی سیاستگذاری در حوزه فناوری هستهای از قبل اعلام شدهاند.
در این مقاله کوشش میشود در مورد توافق موقت ایران با کشورهای 1+5 به دو سوال اساسی پاسخ بگوید: اول اینکه آیا این توافق یک تغییر سیاستی در روند توسعه فناوری هستهای محسوب شود و در صورت مثبت بودن، سوال دوم این است که این تغییر حاصل یک نوع فرآیند یادگیری بوده است یا حاصل یک نوع انطباق سیاستی دربرابر فشار محیط خارجی. مقاله با استفاده از مفهوم لایههای سیاستی پیتر هال و ظرفیتهای مدیریتی، تحلیلی و تاملی سوزانا بوراس، به ارائه یک مدل نظری (مدل سیاستگذاری در محیط بینالملل) میپردازد و سسپس با بازخوانی دادههای روندتاریخی مذاکرات که در چارچوب نظریه "روایتگرایی تصمیمگیری منطقی" مرتب شدهاند، به تحلیل میزان هماهنگی دو تصمیم اساسی در دو نقطه عطف تاریخ 1383 و 1390 پرداخته است و در پایان نتیجه میگیرد که توافق موقت ایران به واقع، حاصل فرآیند یادگیری توامان سیاستی – دیپلماتیک ناشی از تعامل بین ظرفیتهای تحلیلی و تاملی است که به صورت برآیند دیالکتیکی سیاستسازیهای دو مرحله قبل و هم افزایی بین فرایند توسعه فناوری و یادگیری سیاستی بوجود آمده است. مقاله در پایان نتیجه میگیرد که این توافق در ماهیت، آغاز راه یک نوع تصحیح مسیر سیاستگذاری در بازگشت به ارزشها و اصول سیاستی محسوب میگردند که تحت عنوان رهنمونهای پارادایمی سلبی - ایجابی سیاستگذاری در حوزه فناوری هستهای از قبل اعلام شدهاند.
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12900_6d23e47c17904fb931444e5f7155f1e6.pdf
یادگیری سیاستی
انرژی هسته ای
غنی سازی اورانیوم
ظرفیت های تحلیلی
ظرفیت های تاملی
Policy Learning
Nuclear Energy
Enrichment of uranium
Analytical Capacities
Reflective Capacities
per
انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران
سیاست علم و فناوری
20080840
27834476
2013-12-22
6
2
1
18
12901
پیمایش عملکرد استانی گروه آزمایشی ریاضی - فنی آزمون سراسری در چهارچوب توسعه ملی
Survey of Performance of Mathematics - Technical Groups of Enterance Exams in National Development Framework
سلیمان ذوالفقارنسب
1
عبدالکریم شادمهر
2
سیما نقی زاده
3
کارکرد هدفمند نظام آموزشی تضمین کننده توسعه ملی هر کشوری است. آنچه دانشمندان، مهندسان و نیروی کار تریبت یافته از چنین نظامی در فرایند آموزش یاد میگیرند اهرمی است برای گردش چرخه اقتصادی کشور، افزایش تولید ناخالص ملی و همزمان کسب درآمد فردی. به شرط ثابت بودن عوامل اثرگذار دیگر. انتظار آن است که در یک نظام آموزشی خوب ساختار یافته در جهت اهداف ملی، همه افراد به یک اندازه از مزایای این نظام آموزشی بهره ببرند. یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد سیستم آموزشی، برنامههای اجرای آزمونهای ملی و بینالمللی استاندارد است. این برنامههای آزمونگیری که به منظور اندازهگیری رشد شناختی دانش آموزان اجرا میشوند، نشان میدهند که دانش آموزان هر کشوری به چه خوبی از مزایای یک سیستم آموزشی بهرهمند شدهاند. این تحقیق به بررسی عملکرد استانی گروه ریاضی و فنی در دو خرده آزمون سراسری ریاضی و فیزیک و مقایسه نتایج دو آزمون به تفکیک استان و جنسیت طی سالهای 1387 تا 1391 می پردازد. همچنین برای شناخت جایگاه استانها در پیوستار جهانی مبتنی بر آزمونهای بینالمللی TIMSS اعداد و ارقامی ارایه شده است. این پژوهش با طرح تحقیق پس رویدادی اجرا و برای تحلیل دادههای استانی از روش اندازهگیری های مکرر استفاده شده است. دادههای این تحقیق از بانک دادههای سازمان سنجش آموزش کشور و جداول مرکز مطالعات ملی تیمز و پرلز جمعآوری شده است. نتایج نشان داد که در این دوره 5 ساله استانهایی با عملکرد بالا در مقایسه با استانهای محروم بین 4 تا 5 واحد انحراف معیار در مقیاس استاندارد z فاصلهای ثابت دارند. میانگین عملکرد دخترها پایینتر از پسرها است و دانش آموزان استانهایی که در آزمونهای بینالمللی عملکرد ضعیفی دارند به همان ترتیب در آزمون سراسری نیز ضعیف هستند.
کارکرد هدفمند نظام آموزشی تضمین کننده توسعه ملی هر کشوری است. آنچه دانشمندان، مهندسان و نیروی کار تریبت یافته از چنین نظامی در فرایند آموزش یاد میگیرند اهرمی است برای گردش چرخه اقتصادی کشور، افزایش تولید ناخالص ملی و همزمان کسب درآمد فردی. به شرط ثابت بودن عوامل اثرگذار دیگر. انتظار آن است که در یک نظام آموزشی خوب ساختار یافته در جهت اهداف ملی، همه افراد به یک اندازه از مزایای این نظام آموزشی بهره ببرند. یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد سیستم آموزشی، برنامههای اجرای آزمونهای ملی و بینالمللی استاندارد است. این برنامههای آزمونگیری که به منظور اندازهگیری رشد شناختی دانش آموزان اجرا میشوند، نشان میدهند که دانش آموزان هر کشوری به چه خوبی از مزایای یک سیستم آموزشی بهرهمند شدهاند. این تحقیق به بررسی عملکرد استانی گروه ریاضی و فنی در دو خرده آزمون سراسری ریاضی و فیزیک و مقایسه نتایج دو آزمون به تفکیک استان و جنسیت طی سالهای 1387 تا 1391 می پردازد. همچنین برای شناخت جایگاه استانها در پیوستار جهانی مبتنی بر آزمونهای بینالمللی TIMSS اعداد و ارقامی ارایه شده است. این پژوهش با طرح تحقیق پس رویدادی اجرا و برای تحلیل دادههای استانی از روش اندازهگیری های مکرر استفاده شده است. دادههای این تحقیق از بانک دادههای سازمان سنجش آموزش کشور و جداول مرکز مطالعات ملی تیمز و پرلز جمعآوری شده است. نتایج نشان داد که در این دوره 5 ساله استانهایی با عملکرد بالا در مقایسه با استانهای محروم بین 4 تا 5 واحد انحراف معیار در مقیاس استاندارد z فاصلهای ثابت دارند. میانگین عملکرد دخترها پایینتر از پسرها است و دانش آموزان استانهایی که در آزمونهای بینالمللی عملکرد ضعیفی دارند به همان ترتیب در آزمون سراسری نیز ضعیف هستند.
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12901_27ccd6889578061f305ea921e2b44384.pdf
محتوای آموزشی
مهارت های شناختی
آزمون های بین المللی
TIMSS
سرمایه انسانی
رشد اقتصادی
توسعه ملی
Educational Content
Cognitive Skills
International Exams
TIMSS
Human Capital
Economic Development
National Development
per
انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران
سیاست علم و فناوری
20080840
27834476
2013-12-22
6
2
1
17
12902
فرآیند شکست ضعیف شبکههای نوآوری مهندسی شده در مرحله راهاندازی: مطالعه موردی صنعت گاز ایران
The Weak Failure Process of Engineered Innovation Networks in the Initiation Phase: The Case Study of Gas Industry in Iran
هادی نیلفروشان
1
محمدرضا آراستی
2
شکست شبکهها یکی از انواع شکست نظامهای نوآوری است که نسبت به سایر انواع شکست، کمتر مورد توجه محققین بوده است. در یک تقسیمبندی کلی، شبکهها یا در مرحله تشکیل، با شکست مواجه میشوند و یا پس از شکلگیری، ناپایدار میشوند. حالت اول به شکست ضعیف و حالت دوم به شکست قوی شبکهها معروف است. شکست در نظام نوآوری، ضرورتی را برای مداخله دولت در این عرصه فراهم میآورد. با این حال، به دلیل آنکه این فرآیند به خوبی تحلیل نشده است، چارچوب مداخله دولت در این عرصه نیز مشخص نیست. در این مقاله، فرآیند شکست ضعیف در شبکههای نوآوری مهندسی شده بر مبنای رویکرد فرآیندی و اکتشافی-توصیفی مورد بررسی قرار گرفته و از روش موردکاوی برای اعتبارسنجی مدل مفهومی استخراج شده استفاده گردیده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که به طور کلی شبکهها به دو دلیل "از دست رفتن اعتماد" و "بیانگیزگی اعضاء" دچار ناپایداری میشوند. چهار زیرفعالیت کلیدی در تشکیل شبکهها، که عبارتند از انتخاب اعضاء، طراحی ساختار، رسمیت بخشیدن به شبکه و مدیریت مخاطرات؛ هر یک میتوانند به انحاء مختلف باعث ایجاد بیاعتمادی و یا بیانگیزگی در میان اعضای شبکهها و متعاقبا ناپایداری گردند. با ارائه یک چارچوب مفهومی، نحوه تاثیر هر یک از فعالیتهای چهارگانه در شکست شبکههای نوآوری از طریق دو عامل بیاعتمادی و یا بیانگیزگی، نشان داده شده است. در پایان، مکانیزمهای موثر در شکست یکی از شبکههای نوآوری و توسعه فناوری صنعت نفت و گاز ایران با استفاده از چارچوب مفهومی پیشنهاد شده، تشریح شده است.
شکست شبکهها یکی از انواع شکست نظامهای نوآوری است که نسبت به سایر انواع شکست، کمتر مورد توجه محققین بوده است. در یک تقسیمبندی کلی، شبکهها یا در مرحله تشکیل، با شکست مواجه میشوند و یا پس از شکلگیری، ناپایدار میشوند. حالت اول به شکست ضعیف و حالت دوم به شکست قوی شبکهها معروف است. شکست در نظام نوآوری، ضرورتی را برای مداخله دولت در این عرصه فراهم میآورد. با این حال، به دلیل آنکه این فرآیند به خوبی تحلیل نشده است، چارچوب مداخله دولت در این عرصه نیز مشخص نیست. در این مقاله، فرآیند شکست ضعیف در شبکههای نوآوری مهندسی شده بر مبنای رویکرد فرآیندی و اکتشافی-توصیفی مورد بررسی قرار گرفته و از روش موردکاوی برای اعتبارسنجی مدل مفهومی استخراج شده استفاده گردیده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که به طور کلی شبکهها به دو دلیل "از دست رفتن اعتماد" و "بیانگیزگی اعضاء" دچار ناپایداری میشوند. چهار زیرفعالیت کلیدی در تشکیل شبکهها، که عبارتند از انتخاب اعضاء، طراحی ساختار، رسمیت بخشیدن به شبکه و مدیریت مخاطرات؛ هر یک میتوانند به انحاء مختلف باعث ایجاد بیاعتمادی و یا بیانگیزگی در میان اعضای شبکهها و متعاقبا ناپایداری گردند. با ارائه یک چارچوب مفهومی، نحوه تاثیر هر یک از فعالیتهای چهارگانه در شکست شبکههای نوآوری از طریق دو عامل بیاعتمادی و یا بیانگیزگی، نشان داده شده است. در پایان، مکانیزمهای موثر در شکست یکی از شبکههای نوآوری و توسعه فناوری صنعت نفت و گاز ایران با استفاده از چارچوب مفهومی پیشنهاد شده، تشریح شده است.
https://jstp.nrisp.ac.ir/article_12902_ac756092333df7763f5a6f4f3846d16a.pdf
شبکههای نوآوری مهندسی شده
شکست ضعیف
انگیزه و اعتماد
صنعت گاز ایران
Engineered Innovation Networks
Weak Failure
Incentives and Trust
Iran Gas Industry